تحلیل گران بدین باورندکه بحران جاری افغانستان در" مبارزه ایدیولوژیک با بنیاد گرایی اسلامی ، ایجاد فشار بر دوسیه ذروی ایران ، تضعیف پوتانسیل جنگی جبهات ضد هند در کشمیر ، منازعه بر سر بهره برداری از منابع طبیعی آسیای مرکزی و حوزه کسپین ، همه در جنگ افغانستان انعکاس یافته است . به هر پیمانه ایکه جنگ دوام کند ، تداخل فکتور های داخلی و خارجی بیشتر به پیچیدگی آن می افزاید و دریافت راه خروج از بن بست را مشکل میسازد . حکومت فعلی افغانستان باید هرچه زود تر نسبت به انکشاف فاجعه برانگیز اوضاع احساس مسنولیت کند . خود را از شر جنگ تحمیلی ایکه منافع دیگران درادامه آن مضمر است ، بیرون بکشد و بیش ازین عامل خونریزی و تباهی نشود." (تاثیر ضابطه های ژیوپولتیک برادامه جنگ در افغانستان،سایت افغان- جرمن آنلاین)
مزید برآنچه دربالابدان اشاره شد، بایدگفت:اقتداربیش ازاستحقاق ائتلاف شمال دردولت کنونی که سهم چشمگیر شان درفساداداری (شیوه سنتی حکومت تنظیمی)قابل لمس است وسبب تنفر مردم ازحکومت فعلی شده است، ونیزبدون ترس وبیم ازکسی قویاً درتولید وقاچاق موادمخدر نقش مافیائی دارند،ولی بازهم موردحمایت مقامات امریکائی قراردارند،نیز یکی از علل بحران جاری درافغانستان بشمارمیرود.
بنابرآمارملل متحد ، تریاک افغانستان ۹۳ % حجم تولید تریاک جهان را تشکیل میدهد ، که از جمله ۷۰ % ان در مناطق همجوار با سرحد پاکستان به هیرئین تبدیل میشود و۵۰% مقدار یادشده در ولایت هلمند (جایی که نیروهای انگلیسی برای نابودی کشت خشخاش مستقراند) تولید میگردد.( بی بی سی ۲۷ اگست ۲۰۰۷)
حامدکرزی بارها گفته است که کشت خشخاش و شورش طالبان با هم ارتباطی انکار ناپذیر دارد .بنابرین کشت وقاچاق موادمخدر که ترورزیم از آن تغذیه میکند،وآنرا قادر به سرباز گیری از میان لشکر بیکاران فقیر مینماید،عامل دیگردوام جنگ درکشوراست . باید به این نکته نیز توجه داشت که فقر مادر تمام بدبختیها وسیه روزیهاست .فقر مردم را مجبور به جنگ وتخریب کاری ودهشت افگنی و اعمال انتحاری میکند.بهتر است بجای مبارزه با عملیات انتحاری با فقر مبارزه شود. افزون برفقر وبیکاری روزافزون درافغانستان، بمباردمان روستاها وکلبه های گلین مردم از سوی نیروهای ناتو وامریکا و صدمه رساندن به مردم غیر نظامی وبرخورد تحقیرآمیزنیروهای خارجی با مردم تحت بمباردمان در جنوب وشرق کشور،بدون شبهه در برانگیختن حس تنفرو انتقام کسانی که عزیزان خود رادر این بمباردمانها از دست داده اند،موثر بوده وآنها رابسوی طالبان سوق میدهد ،وعامل دیگری است برای تقویت طالبان وادامه جنگ درکشور. بگذریم از اینکه کشورهای پاکستان وهند وایران وروسیه وچین وآسیای میانه در مخالفت باحضور نظامی امریکا درافغانستان چه نیاتی را تعقیب میکنند.
خلاصه افغانستان با جنگ فرساینده یی روبرواست که یک طرف ازجانب دوستان خود،ناتو وامریکا زیر عنوان کمک به امنیت ،از شش سال به اینسوپیوسته بمباردمان میشود وتلفات انسانی فراوان به مردم غیر نظامی درجنوب وشرق کشور وارد میکنند واز سوی دیگر باشدت حملات انتحاری طالبان برنیروهای دولتی وآیساف هر روزده ها قربانی برجای میگذارد. پس حکومت افغانستان برای نجات از بحران موجوده ،چاره یی ندارد جزاین که قبل از همه باید به رفع اختلافات خود با پاکستان بپردازد. این اختلافات که از برسمیت نشاختن پاکستا ن به عضویت سازمان ملل متحد در۱۹۴۷ شروع شده و باالغای معاهده خط دیورند در۱۹۴۹ شدت گرفت، پس از سقوط طالبان با نفوذ چشم گیر هند،ایران و روسیه در وجود ائتلاف شمال در دولت فعلی وسعت یافته است.
درحال حاضر،طالبان بزرگ ترین و مؤثر ترین افزار سیاسی در دست پاکستان است که علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی در افغانستان بکار میبرد، تا آنجا که نیروهای بین المللی حافظ صلح ازاین وضعیت خسته شده اند واز شکست خود در مبارزه با طالبان سخن میگویند. دو ماه قبل تعدادی از جنرالهاي برجستۀ انگليس به صدر اعظم جدید آنکشورهوشدار دادند که جنگ علیه طالبان درافغانستان در آستانه يك شكست فاجعهآميز است!
سايت انترنتي روزنامه گاردين روز۱۵ جولای ۲۰۰۷ نوشت: "ارشد ترين جنرالهاي اردوي انگليس در نامهاي سرگشاده به گوردون براون صدراعظم جديد انگليس هشدار دادند: لندن و واشنگتن بيش از حد خود را در جنگ عراق درگير كرده و از اوضاع افغانستان غافل ماندهاند. آنان هشدار دادند كه شكست در افغانستان به قدرت يافتن يك دولت بنيادگرا در كشور همسايه پاكستان منجر خواهد شد. اين جنرالها تصريح كردند: متلاشي شدن دولت افغانستان به رهبري حامد كرزي تهديد بزرگي براي امنيت انگليس خواهد بود.
يكي از امضاكنندگان اين نامه، لارد اينگ لوي درستيز سابق اردوي انگليس هفته گذشته در سخناني در مجلس لاردهاي اين كشور از شكست استراتيژيك در افغانستان ابراز نگراني كرد. او با اعلام اين هشدار كه اوضاع در افغانستان بسيار وخيمتر از آن چيزي است كه در ذهن مردم وجود دارد اظهار داشت: عواقب شكست استراتيژيك در افغانستان هم دامن امنيت داخل انگليس را خواهد گرفت هم عواقب زيانباري درون ناتو خواهد داشت. وي افزود: شكست ناتو در افغانستان نظير شكست سازمان ملل در بوسنيا خواهد بود ضمن اينكه تضمينهاي امنيتي امريكا را در اروپا بكلي از ميان خواهد برد. لارد اشداون از اعضاء مجلس اعيان و رهبر سابق حزب ليبرال دمكرات هم معتقد است: خطر امنيتي در افغانستان و عواقب شكست در اين كشور بسيار بيش از خطر عراق است. اشداون اظهار داشت: شكست در افغانستان، سقوط دولت پاكستان و روي كار آمدن يك دولت بنيادگرا در اين كشور را به دنبال خواهد داشت . وي ادامه داد: در صورت تحقق اين امر، نه تنها مشكلات امنيتي انگليس دو چندان خواهد شد، بلكه ديگر جلوگيري از گسترش يك جنگ منطقهاي كه توسط جنگ سالاران هدايت ميشود، غير ممكن خواهد بود. لارد اشداون در ادامه صحبتهايش در مجلس اعيان تصريح كرد: مائو تسهدونگ رهبر فقيد چين معتقد بود كه متعاقب جنگهاي جهاني اول و دوم، ما شاهد جنگهاي داخلي اروپا به عنوان جنگهاي داخلي خواهيم بود. "( روزگان، شماره ماه اگست ۲۰۰۷، ص ۲۷)
روزنامه گاردین،به دنبال پخش نامۀ سرگشاده جنرالهای ارشد بریتانیا به صدراعظم آنکشور، در شماره چهارشنبه هشتم اگست، مقاله ای به قلم سایمون جنکینز، درباره افغانستان منتشر کرد که در آن پیش بینی پیروزی در افغانستان، صرفا یک خوش بینی واهی، خوانده شده است.
نویسنده درمقاله خود اشاره به سه سیاستی می کند که در حال حاضر در کابل دنبال می شودومینویسد: اولین سیاست در ارتباط با مواد مخدر است . ۱۵ تشکیل جداگانه در کابل، برنامه پایان دادن به کشت خشخاش، که یکی از منابع مهم درآمد کشاورزان افغانستان است را به اجرا گذاشته اند. ولی برداشت محصول خشخاش اکنون بیش از هر زمان دیگری است و تلاش برای مبارزه با کشت خشخاش موجب ناراحتی کشاورزان شده و شورش ها را افزایش داده است.
دومین سیاست، بمباران مناطق پشتون نشین، به خاطر پناه دادن به طالبان است، که در نتیجه این سیاست هزاران غیرنظامی کشته شده اند و این امر منجر به دشمنی و انتقام جویی با نیروی اشغالگر شده است.
سومین سیاست به دست آوردن دل مردم است. سیاستی که در تاریخ نظامی بریتانیا همواره بیش از حد بزرگ جلوه داده شده است. چون نه تنها بدون امنیت کافی، این سیاست بی معنی است و مستلزم داشتن ۵۰هزار سرباز اضافی بریتانیایی در هلمند است، بلکه اجرای این سیاست باعث توزیع پول کلان در روستاهای قبیله نشین و از بین بردن ساختار قدرت و ایجاد نفاق و دشمنی و سرانجام افتادن پول به دست جنگ سالاران یا افراد طالبان میشود.
جنکینز می نویسد در هر یک از این موارد، ناسازگاری بین آنچه منطقی است تا عملی شود و آنچه عملا اجرا می شود، کاملا مشهود است.
نویسنده در پایان مقاله یک بار دیگر به مقایسه موقعیت بریتانیا در عراق و افغانستان پرداخته و نتیجه می گیرد که هرقدر بیشتر دولت بریتانیا تصور کند که در جنگ با طالبان پیروز خواهد شد، بهمان میزان خطر ازهم پاشیدگی پاکستان و کشیده شدن پای ایران به مناقشه افزایش خواهد یافت. کاری که ابلهانه خواهد بود.( بی بی سی، ۸ اگست)
تدویرجرگۀ امن درکابل( ۹- ۱۲اگست) بجای اینکه مسئولیت پاکستان را در قبال بحران افغانستان تثبیت وسنگین ترسازد ، برعکس افغانستان راهم در مسئولیت پرورش تروریزم درمناطق مرزی با پاکستان شریک ساخت . مقامات افغانی با ایقان به این امر که پاکستان طالبان را به حیث وسیله نفوذ در افغانستان حمایت واستعمال میکند، بار ها گفته اند که مراکز آموزش تروریزم در خاک پاکستان قراردارد،وآنکشور در نابودی این مراکز اقدام جدی نمیکند ،اکنون با قید ماده یی در قطعنامه پایان جرگه امن، بار مسولیت پاکستان مساویانه بردوش دولت افغانستان نیز گذاشته شد .وزبان انتقاد یا اعتراض افغانستان برپاکستان را بست. درحالیکه بلوچستان ومناطق قبایل آزاد وزیرستان جنوبی بطور سنتی مراکز تربیه وتجهیز طالبان برای عملیات تخریبکاری علیه افغانستان تشخیص داده شده اند ، ولی در افغانستان تا کنون چنین مراکزتربیوی موجودنیست واگر موجود می بود،پاکستان تا حال صدها بار آنرا به رخ افغانستان وجهانیان میکشید.
سازمان ملل متحد نیز درآخرین گزارش خود گفته است: وزیرستان پاکستان مرکز تربیه تروریستان است.
آژانس اطلاعاتی باختر در گزارش مورخ اول اکتوبر خودخبرمیدهد که سازمان ملل متحددر گزارش تازه خود گفته . است:اصلاحات حکومت پاکستان در مناطق قبایلی بی اثر بوده است ، مناطق قبایلی پناگاه شورشیان است . هراس پاکستان از نفوذ هند در افغانستان باعث تضعیف مبارزه علیه طالبان شده است . حکومت پاکستان مجبور به مذاکره با جنگجویان شده و نشریه دیلی تایمز۳۰سپتمبر ۲۰۰۷ روی این مسایل بحث نموده نوشته است . در گزارش تازه سازمان ملل متحد آمده است که ۸۰ فیصد بمگذاران انتحاری در افغانستان از مناطق مختلف وزیرستان پاکستان می آیند . حسن عباس ، تحلیلگرمسایل مربوط به تروریزم میگوید: شورشیان و جنگجویان در مناطق قبایلی پاکستان پناه گاه دریافت میکنند . اکثر جنگجویانی که با گروه های شورشی پاکستانی رابطه دارند جهت استفاده از پناه گاه های امن به مناطق قبایلی رفته اند. این وضعیت بالای سیاست پاکستان در امور مناطق قبایلی تاثیر گذار است و احتمالا" به مذاکره و معامله با شورشیان خواهد انجامید که به این ترتیب تعداد پوسته های نظامی حکومت در منطقه کاهش خواهد یافت . درگزارش ملل متحد همچنان امده است که این کار روند تربیه طالبان بیشتر و طالبانی شدن تمامی منطقه را مساعد ساخته و برای دستگاه استخبارات پاکستان آی – اس – آی فرصت بیشتر میدهد تا غیر مستقیم از فرماندهان طالبان که طرفدار اهداف پاکستان می باشند ، حمایت کند . شاید این کار مشکلات اسلام آباد را تا حدی کاهش دهد ، ولی مناطق سرحدی میان افغانستان و پاکستان همانگونه متشنج باقی خواهد ماند . دراین گزارش چند موضوع به عنوان مهمترین فاکتور ها مورد تاکید قرار گرفته است : عدم هماهنگی کافی میان اردوی پاکستان و نیروهای ناتو ، ضعف نهادهای دولتی و موجودیت پول فراوان ناشی از مواد مخدر در جنوب افغانستان وهراس پاکستان از نفوذ هند در افغانستان : عواملی که موثریت نقش پاکستان د رمبارزه علیه طالبان را درمناطق قبایلی محدود میسازد، نفوذ روز افزون هند در افغانستان است . و همین دلیل است که مردم در پاکستان از مبارزه علیه تروریزم به رهبری امریکا حمایت نمی کنند."( آژانس اطلاعاتی باختر، اول اکتوبر ۲۰۰۷)
روزنامه"۸ صبح" که درکابل به نشر میرسد، به حوالۀ آژانس خبررسانی جنوب شرق آسیا،نوشت که یک عضو مجلس نمایندگان امریکا هشدار داده است که سیاست های اداره بوش در افغانستان به شکست مواجه شده و افغانستان کاملا در مسیر از دست رفتن برای همیشه قرار گرفته است.در یک نشست کمیته روابط خارجه مجلس نمایندگان امریکا داکتر روهربچر نماینده جمهوری خواه این مجلس هم چنان اداره کلینتون، عربستان سعودی و پاکستان را بخاطر ایجاد طالبان سرزنش کرده است.اوگفت:" بگذارید تکرار کنم، اداره کلینتون، عربستان سعودی و پاکستان طالبان را ایجاد کردند".به گفته او:" در جریان سالهای۱۹۹۰ میلادی و در یک طرح مشترک اداره کلینتون تمام تلاش ها را برای از میان برداشتن طالبان خنثا کرد" آقای روهربچر هم چنان سازمان استخبارات پاکستان و شماری از مقامات پاکستانی را بخاطر دست داشتن در قاچاق مواد مخدر سرزنش کرده است و ادعا کرده است که سازمان استخباراتی پاکستانی از ۲۰- ۳۰ سال گذشته در قاچاق مواد مخدر دست داشته است. دیوید اکرمن رییس این نشست و عضو مجلس نمایندگان امریکا نیز تصویر سیاهی را از افغانستان ترسیم کرد.به گفته او:" در بیشتر قسمت های افغانستان امنیت وجود ندارد، قدرت حکومت مرکزی بیرون از مرزهای کابل وجود ندارد، در ولایت ها نقش حکومت مرکزی وجود ندارد و براساس گزارش دفتر جرایم و مواد مخدر سازمان ملل، افغانستان در سال ۲۰۰۷ هم چنان بالاترین میزان مواد مخدر را در جهان تولید کرده است."(سایت آریائی، ۶ اکتوبر)
بگزارش بی بی سی،روز پنجم اکتوبر،عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع افغانستان که در حضور نمایندگان پارلمان این کشور در کابل سخن می گفت اظهار داشت که: به تازگی "دشمن حامیان بیشتری" در میان کشورهای خارجی یافته اند و بیشتر از گذشته تجهیز می شوند. وردک گفت: "یک تعداد از کشورهای که نمی خواهم اینجا نام ببرم، در حمایت از آنها (شورشیان) شامل شده اند. (این کشورها) سطح تمویل و تجهیز دشمنان را بالا برده اند و نیز اسلحه و وسایط پیشرفته تری در اختیار آنان قرار داده اند." این اظهارات پس از آن صورت گرفت که در دو حمله انتحاری در دوروز در کابل عیله نیروهای امنیتی، چهل کشته و به همین تعداد زخمی برجا گذاشت وسومین حمله انتحاری در روز ششم اکتوبر علیه نیروهای بین المللی پنج کشته بشمول یک سرباز امریکائی وتعدادی مجروح از مردم غیر نظامی برجای گذاشت.
مقامات افغان بارها گفته اند که آنچه سبب ادامه مقاومت طالبان در برابر نیروهای افغان و سربازان خارجی مستقر در افغانستان شده، حمایت های بیرونی است که این گروه پیوسته دریافت می کنند. اخیرا آمریکا و بریتانیا ایران را به ارسال اسلحه به طالبان در افغانستان متهم کرده اند، اتهامی که از سوی مقامات ایرانی رد شده و دولت افغانستان نیز گفته است که روابط دو کشور حسنه است. (بی بی سی ۵اکتبر ۲۰۰۷)
نمیدانم چرا امریکا وبریتانیا ار پاکستان به عنوان حامی تروریزم وتمویل کننده طالبان اسم نمی برند؟احتمالاً ایران از زمانیکه مسئله اسلحه اتومی آن درآژانش انرژی هسته یی مطرح شد وامریکا با آن به مخالفت برخاست ، شروع به حمایت از طالبان کرده باشد، اما پاکستان از همان آغازظهور مجدد طالبان بمنظوربرهم زدن ثبات وامنیت در مناطق جنوب وشرق کشور تا امروز دست قوی داشته ودارد وطالبان را به عنوان برگ برنده در بازی بزرگ جدید استعمال میکند.
پاکستان علی الرغم همکاری با امریکا در مبارزه علیه تروریزم وگرفتن میلیاردها دالر پول نقد از آنکشوربخاطر این همکاری،اولاًبخاطر بقدرت رساندن ائتلاف شمال در کابل و دست قوی شان در کشت وقاچاق مواد مخدر، وثانیاً به سبب امضای یک پیمان استرتیژیک با هنددر ۲۰۰۶، چندان رضائیت خاطری از امریکا ندارد. با آنکه امریکا برای حفظ موازنه بین این دوکشور،به فروش ۳۶طیارۀ (F16 ) خود به پاکستان بقیمت پنج میلیارد دالربطور قرضه مبادرت ورزید، مگر پاکستان بخاطربیرون راندن نفوذهند ازافغانستان هنوزدست ازسبوتاژ وتخریب امنیت بوسیله طالبان برنداشته است. چنانکه حملات طالبان برنیروهای دولتی وبین المللی درولایات جنوب کشور و در این اواخر درپایتخت کابل بیش از پیش شدت گرفته است. این درحالی است که تندروان اسلامی دروزیرستان ظرف کمتر از دوهفته (از ۱۸ تا ۳۰اگست ۲۰۰۷)علاوه برکشتن ۶۰ تن سربازوربودن یک صد تن از موظفین نظامی در مناطق قبایلی، در تاریخ ۳۰ اگست، ۳۰۰ تن از سربازان مسلح پاکستانی رادر وزیرستان جنوبی در یک کمین بدام اندخته واسیر گرفتند وبه دولت آنکشور اخطار دادند که اگر اسلامگرایان متهم به اعمال تروریستی از زندانهای پاکستان رها نگردند، همه گروگانها را خواهند کشت .وبنابر تعلل وانکار دولت پاکستان ازاین خواسته، (روز۴ اکتوبر) سه تن از گروگانان را کشتند وهوشداردادند که دولت باید تمام نیروهای خود را ازمناطق قبایلی خارج کند.( bbc۴اکتوبر۲۰۰۷)
حال که آتش تروریسم وافراطیت پروری در قلب پاکستان (اسلام اباد) نیززبانه میکشد وجان صدها کس از بنیادگرایان ونیروهای انتظامی آنکشورادر حادثۀ لعل مسجد گرفت وهر روز وهر هفته جرقه های این آتش صدمات جانی وحیثیتی به نیروهای امنیتی آنکشور وارد میسازد، این فرصت مناسبی است تا دولت وپارلمان افغانستان باوساطت امریکا وناتو وملل متحد بصورت جدی درصدد چاره جوئی و رفع اختلافات با پاکستان برآیند وبرای جلب اعتماد وختم مداخلات آن کشور، از نفوذ ائتلاف شمال بکاهد وحتی قنسول گریهای هند را در شهرهای هم مرز با پاکستان مسدود یا محدود کند،تا بدین وسیله بهانه یی برای مداخلات پاکستان در امور افغانستان باقی نماند؟ حل اختلافات با پاکستان کلید حل مشکل با طالبان است. ما از پاکستان که همسایه در بدیوارماست تا کنون صدمات جبران ناپدیری دیده ایم،واگر به یک راه حل معقول دست نیابیم بازهم خواهیم دید، ولی از دوستی سیاسی با هند کمترخیرنصیب ما شده است. بگذار بخاطر خیر بزرگ وطن ونجات مردم از تباهی بیشتر، از این خیراندک درگذریم. در غیرآن منتظر عواقب خطرناک شکست خود با طالبان، ویا منتظر تغییراتی در نقشه سیاسی کشور ومنطقه باید باشیم. پایان۶/ ۱۰ /۲۰۰۷