کمک های مخفیانه آمریکا برای طالبان در مقابله با داعش

کمک های مخفیانه آمریکا برای طالبان در مقابله با داعش


  • 4 کاله دمخه (28/10/2020)
  • سید جمال اخگر
  • 1332

واشنگتن پست – pمورگان

مترجم – سید جمال اخگر

تابستان سال گذشته بریدمل استیو فرای هنگام وررفتن با میل‌نت در پایگاهی در افغانستان، با تصاویر ویدیویی زنده از نبردی در وادی کورنگل سر خورد؛ جایی که او در آن ۱۳ سال قبل اولین‌بار جنگ را از نزدیک دید. کورنگل [معروف به دره مرگ] منطقه‌ی بدنامی است. در این وادی دست‌کم ۴۰ سرباز امریکایی، از جمله برخی از دوستان فرای کشته شده‌اند. فرای در تصاویر ویدیویی که توسط پهباد «ریپر» از میدان جنگ مخابره می‌شد، دید که نه نیروهای امریکایی و نه هم نیروهای دولتی افغانستان، هیچ‌کدام درگیر جنگ نیستند. او پس از جست‌وجو در انترنت متوجه شد که جنگ بین طالبان و دولت اسلامی است. او دید که دشمن قدیمی امریکا و دشمن جدیدترش، از طریق کانال‌های پروپاگاندای خود درحال نشر عکس‌ها و ویدیوهای درگیری‌شان بر سر کنترل دره کورنگل و تجارت پرسود چوب آن هستند. آنچه فرای نمی‌دانست این بود که نیروهای عملیات ویژه امریکا درحال آماده‌شدن برای مداخله در درگیری‌ها در ولایت کنر افغانستان بودند؛ البته نه برای حمله بر طالبان، بلکه برای کمک به طالبان با استفاده از هواپیماهای بدون‌سرنشین و سایر جنگنده‌های نیروی هوایی امریکا.

اوایل سال جاری یک عضو گروه ضربت «فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه» مستقر در پایگاه هوایی بگرام، به من توضیح داد که «آنچه ما با حمله هوایی بر داعش انجام می‌دهیم، کمک به حرکت طالبان است.» او خواست نامش فاش نشود زیرا این کمک، سرّی بود. نیروی هوایی امریکا با سرکوب داعش از هوا، به طالبان در زمین جنگ برتری می‌داد.

در خزان و زمستان سال گذشته درحالی‌که گروه ضربت فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه حملات هوایی خود را انجام می‌داد، موضع علنی دولت امریکا این بود که ــ به قول خود رییس‌جمهور ترمپ ــ نیروهای امریکایی در افغانستان طالبان را «سخت‌تر از آنچه که قبلا خورده‌اند، ضربه می‌زنند» و تلاش می‌کنند این گروه را به میز مذاکره دوحه برگردانند. چندی قبل از آن رییس‌جمهور ترمپ مذاکرات صلح را متوقف کرده و ملاقات با رهبران طالبان در کمپ دیوید را که مخفیانه برنامه‌ریزی شده بود، لغو کرده بود. پیام مقامات دولت ترمپ این بود که آن‌ها به طالبان اعتماد ندارند و تا زمانی که این گروه امتیازات بیشتری ندهد، چیزی جز بمباردمان شدیدتر نصیبش نمی‌شود.

در حقیقت اما، ارتش ایالات متحده حتا وقتی که هواپیماهای جنگی‌اش در سایر مناطق افغانستان طالبان را هدف قرار می‌داد، بی‌سروصدا به طالبان کمک می‌کرد تا دولت اسلامی را در مرکز قدرتش در ولایت کنر تضعیف کند و از سقوط نقاط بیشتر کشور به دست این گروه جلوگیری شود. ایالات متحده داعش در افغانستان را ــ برخلاف طالبان ــ یک سازمان تروریستی بین‌المللی می‌داند که به دنبال حمله به امریکا و اروپا است. قابل توجه این‌که ارتش امریکا این کمک را بدون تماس با طالبان و از طریق مشاهده شرایط میدان نبرد و گوش‌دادن به تماس‌های این گروه انجام داده است. دو عضو گروه ضربت فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه و یک مقام دفاعی دیگر که در مصاحبه‌های خود با من در مورد این کمک مخفی ارتش امریکا به طالبان صحبت کردند، خواستند که ناشناس بمانند، زیرا اجازه‌ی صحبت درباره آن را نداشتند. (فرماندهی ارتش امریکا در افغانستان از اظهارنظر در مورد این داستان خودداری کرد.)

با توجه به نبرد طالبان با دولت اسلامی در کنر، توافق صلح بین ایالات متحده و طالبان همیشه به همکاری ضمنی و خاموشانه دو طرف در برابر دشمن مشترک نیاز داشت. در ماه مارچ، چند روز پس از آن‌که دیپلمات‌های امریکایی و نمایندگان طالبان در دوحه توافق‌نامه خروج را امضا کردند، جنرال فرانک مک‌کنزی، فرمانده ارشد ایالات متحده در افغانستان و خاورمیانه، به کمیته خدمات مسلح مجلس گفت که طالبان «حمایت بسیار محدودی از ما دریافت کرده‌اند.» او از ارائه توضیحات بیشتر خودداری کرد و نوعیت کمک نیز هنوز آشکار نشده است.

اما یک عضو این گروه ضربت به من گفت که در داخل فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه، تیمی که روی این مأموریت کار می‌کرد، به شوخی به‌عنوان «نیروی هوایی طالبان» شناخته می‌شد. درحالی‌که مذاکره‌کنندگان در دوحه درحال نزدیک‌شدن به توافق بودند، افسران ارتش تیغ‌ها و ابزارهای جنگی را که علیه طالبان تیز شده بود، تغییر جهت دادند: این ابزارها هواپیماهای بدون‌سرنشین ریپر و یک مجموعه اطلاعاتی با نزدیک به دو دهه تمرین جاسوسی درباره چریک‌های افغان بودند. این تیم که تمایلی به برقراری تماس مستقیم با فرماندهان طالبان نداشت، با گوش‌دادن به تماس‌های آن‌ها، پیدا می‌کرد که دشمنان قدیمی امریکا در کجا و چگونه به کمک نیاز دارند. اعضای این گروه به من گفتند که با استفاده از چنین سیگنال‌های اطلاعاتی آن‌ها می‌توانستند بفهمند که طالبان چه زمانی و در کجا درحال آماده‌شدن برای حمله بر نیروهای دولت اسلامی هستند و با این اطلاعات می‌توانستند حملات هوایی را طوری برنامه‌ریزی کنند که بیشترین سود را برای جنگ‌جویان طالبان داشته باشد. به‌نظر می‌رسید که واحدهای طالبان در روی زمین تمایل به دریافت کمک داشتند، زیرا تا زمانی که صدای انفجار بمب را نمی‌شنیدند از حمله بر مواضع دولت اسلامی خودداری می‌کردند. بیل استلوند، دگروال بازنشسته ارتش که گروه ضربت فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه را در اوایل جنگ رهبری می‌کرد، می‌گوید که «شنود تماس‌های طالبان آسان است، زیرا بسیاری از آن‌ها از مخابره‌های دستی معمولی استفاده می‌کنند. وقتی بتوانی این کار را کنی، به هماهنگی با آن‌ها چه نیاز؟»

عملیات کنر ممکن است نشانه‌ای از آنچه باشد که ایالات متحده در افغانستان پیش‌رو دارد: برون‌سپاری مأموریت اصلی ارتش امریکا ــ جنگ با دولت اسلامی و القاعده ــ به نیروهای دولت افغانستان و طالبان و در مواردی، ارائه پشتیبانی نیروهای ضدتروریسم امریکا به هردو. طبق توافق‌نامه دوحه، دولت ترمپ امیدوار است که تا بهار سال آینده همه‌ی نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند، اما گفته می‌شود‌ که حضور سازمان سیا ممکن است حفظ شود. و اگر دولت جدید امریکا خروج نظامی را متوقف کند، ارتش مجبور خواهد بود راهی را برای شکار دولت اسلامی و القاعده پیدا کند، زیرا به گفته پتناگون در آن‌زمان ایالات متحده فقط ۴۵۰۰ سرباز یا حتا کمتر از آن در افغانستان خواهد داشت. (نیرویی کوچک‌تر از آنچه ایالات متحده در ماه‌های اول سال ۲۰۰۲ در این کشور داشت.)

مقدمه این استراتژی سال‌هاست که چیده شده است. جوزف ووتل، جنرال بازنشسته ارتش که رهبری فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه را برعهده داشت به من گفت که در دوره او در سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، حتا قبل از این‌که ارتش امریکا به طالبان پشتیبانی هوایی ارائه کند، ارتش تصمیم گرفته بود از بمباران واحدهای طالبان که به‌نظر می‌رسید آماده حمله بر دولت اسلامی می‌شوند، خودداری کند.

ووتل درباره رویکرد جدید ارتش گفت: «من می‌توانم احساس انزجار از آن را درک کنم. اما اگر شما استراتژی کلی آشتی‌دادن دولت افغانستان و طالبان و در عین‌زمان حفظ فشار بر گروه‌های تروریستی را قبول دارید، این رویکرد همان چیزی است که باید اتفاق بیفتد.»

معلوم نیست که آیا حکومت افغانستان در کابل ــ که طرف مذاکرات دوحه نبود اما اکنون خودش درحال مذاکره با طالبان است ــ از نقشی که حملات هوایی امریکا در کنر داشته آگاه است یا خیر. (مقامات دولت افغانستان از اظهارنظر در مورد این ماجرا خودداری کردند.) اما نیروهای دولتی نیز در کنر با طالبان همکاری داشتند؛ حتا هنگامی که در اکثر مناطق دیگر کشور درگیر جنگ سختی با این گروه بودند. وقتی سربازان امریکایی در سال ۲۰۱۸ برای حمایت از حمله تهاجمی نیروهای افغانستان بر جنگ‌جویان دولت اسلامی به کنر رفتند، سربازان افغان گاهی اوقات افراد محلی با ظاهری خشن و پر ریش را از میدان جنگ برای معالجه پیش پزشکان امریکایی می‌آوردند. برخی از مشاوران امریکایی به من گفتند که واضح بود این افراد جنگ‌جویان طالبان بودند که به‌عنوان راهنما و مأمور کشفی با نیروهای دولتی همکاری می‌کردند. افسران افغان این را صریح بیان نمی‌کردند زیرا آن‌ها می‌دانستند که ایالات متحده طالبان را دشمن می‌داند. و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان در سپتامبر ۲۰۱۹، جنگ‌جویان طالبان برخی از روستاهای ولسوالی دره پیچ کنر را در برابر نیروهای دولت اسلامی محافظت کردند، خانه‌های افراد مظنون به داشتن ارتباط با داعش را آتش زدند و ساکنان را به رأی‌دادن تشویق کردند.

نزدیک‌شدن خاموشانه به طالبان، ارتش امریکا را در موقعیتی غیرعادی قرار داده است. هرچند این گروه با دولت اسلامی می‌جنگد، اما همچنان متحد القاعده است، دشمنی که در درجه اول نیروهای امریکایی را به افغانستان کشاند.

با این‌حال اعضای ارتش امریکا که در کنر جنگیده‌اند، در صحبت با من در خصوص این محاسبه ارتش واقع‌بین بودند و آن‌را برای دورنگهداشتن سربازان امریکایی از معرض خطر، ضروری می‌دانستند. جیسون دمپسی، دگرمن بازنشسته ارتش که در سال ۲۰۰۹ در کنر جنگیده، می‌گوید: «به‌نظرم امریکایی‌ها نباید در درگیری‌ها با طالبان دخیل باشند، و ما به کسی نیاز داریم که با داعش بجنگد، بنابراین مشکلی در این کار نمی‌بینم. البته این بدان معنا نیست که من می‌خواهم با آن‌ها رفاقت کنم. به‌لحاظ احساسی تا حدی سخت است، زیرا ما نزدیک به ۲۰ سال طالبان را با القاعده یکی دانسته‌ایم. اما این طالبان نبودند که در ۱۱ سپتامبر به ایالات متحده حمله کردند.»

ووتل، که در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ مدتی را در کنر به‌سر برده، این کار ارتش در افغانستان را با نحوه‌ی برخورد نیروهای امریکایی با شبه‌نظامیان شیعه موردحمایت ایران در عراق ــ از جمله برخی که قبلا علیه سربازان امریکایی [در عراق] جنگیده بودند ــ در طول کارزار نظامی برای بیرون‌راندن داعش از این کشور، مقایسه می‌کند. او می‌گوید: «خیلی متفاوت نیست.» گروه‌های شیعه «در برابر دشمن مشترک نقش ایفا می‌کردند و ما سعی کردیم کاری نکنیم که باعث شود کار داعش را در جنگ علیه این گروه‌ها راحت کند.»

سایر کهنه‌سربازان جنگ کنر مطمئن نیستند که آیا ایالات متحده دارد اسب مناسبی را زین می‌کند یا خیر. به‌نظر نمی‌رسد که شاخه افغانستان دولت اسلامی کدام حمله‌ای را علیه غرب برنامه‌ریزی کرده باشد؛ کاری که همتای آن در عراق و سوریه کرده است. اما طالبان، هنوز رابطه دیرینه خود با القاعده را قطع نکرده است. لورن کرو، کهنه‌سرباز ارتش که طی دو مأموریت در کنر جنگیده و وقتی فرمانده ټولی پیاده سربازان امریکایی بوده از ناحیه پا زخم برداشته، می‌گوید: «به‌عنوان یک مالیات‌دهنده امریکایی، آیا ما بیشتر نگران سقوط افغانستان به دست داعش باشیم یا طالبان؟»

اگر برنامه خروج سربازان امریکایی نتیجه برعکس داشته باشد چه؟ توافق‌نامه دوحه طالبان را ملزم می‌کند تا از استفاده از خاک افغانستان توسط گروه‌های تروریستی برای برنامه‌ریزی حملات بین‌المللی جلوگیری کند، اما این گروه را ملزم به قطع رابطه با القاعده نمی‌کند. تابستان سال گذشته، یک سخن‌گوی ارشد طالبان از پذیرفتن این واقعیت که القاعده مسئول حملات یازدهم سپتامبر بر امریکا بود، خودداری کرد. هرچند تعداد جنگ‌جویان القاعده همواره نامشخص بوده است اما سال گذشته ارتش ایالات متحده برآورد کرد که طالبان میزبان ۳۰۰ نفر از عوامل القاعده در مناطق شرقی و جنوبی افغانستان است. این رقم بیش از دو برابر تخمین یک دهه پیش ارتش است، زمانی که نزدیک به ۱۰۰ هزار سرباز امریکایی در افغانستان حضور داشتند. و هنوز هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که تأیید کند طالبان پس از خروج ایالات متحده ــ که همراه با آن اکثر ابزارهایی که مدت‌ها برای مهار القاعده استفاده می‌شد، مانند نظارت هوایی و حملات هواپیماهای بدون‌سرنشین، نیز از افغانستان خواهد رفت ــ قصد دارد از متحد قدیمی خود جدا شود.

درهمین‌حال به‌نظر می‌رسد که شاخه افغانستان دولت اسلامی اکثرا از جنگ‌جویان محلی از ولایت کنر و مناطق اطراف تشکیل شده است، نه تروریست‌های خارجی. برخی از این افراد به دلایل ایدئولوژیک به داعش پیوسته‌اند، اما بسیاری دیگر این کار را به خاطر دست‌مزد بالای این گروه و وعده پیشرفت انجام داده‌اند. برید جنرال جو رایان، کهنه‌سرباز دو مأموریت در کنر، در مصاحبه‌ برای کتاب آینده‌ام درباره دولت اسلامی به من گفت: «ما جنگ‌جوی خارجی در آن‌جا نمی‌بینیم. این‌ها افراد محلی هستند. من نمی‌گویم که نشانه‌های نگران‌کننده وجود ندارد، بلکه اعتقاد دارم که کنر به این زودی‌ها سرچشمه یک حمله تروریستی فراملی نخواهد شد.»

اگر این امر حقیقت داشته باشد که از جانب دولت اسلامی در افغانستان تهدید چندانی متوجه ایالات متحده یا متحدانش نیست و طالبان می‌توانند این گروه را مهار کنند و یا حتا با اندکی کمک از ارتش درحال خروج امریکا، شکستش دهند، می‌تواند امتیازی به نفع طرح خروج دولت ترمپ باشد. اما مقامات انتظار دارند که کار القاعده نیز به همین روش تمام شود. زلمی خلیل‌زاد، نماینده ایالات متحده که بر سر توافق‌نامه خروج با طالبان مذاکره کرد، ماه گذشته در برنامه‌ای در واشنگتن گفت که جنگ‌جویان باقیمانده القاعده در افغانستان درحال فرارند. اما اگر حملات ضدتروریستی ایالات متحده نتواند این جنگ‌جویان را در ماه‌های آینده شکست دهد، می‌تواند خروج را متوقف و واشنگتن را مجبور به نگه‌داشتن نیروهایش در این کشور کند. در این صورت، گروه ضربت فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه به دنبال‌کردن القاعده و دولت اسلامی تا مدت زمان نامعلوم ادامه خواهد داد و همچنین مجبور خواهد بود هر روز و در نبرد بر سر هر دره، تصمیم بگیرد که با طالبان چه کند: کمک کند یا خیر.

پاسخ این پرسش برای برخی بیش از حد پیچیده است. کرو، فرمانده تولی پیاده که در کنر زخمی شده بود، به من گفت که با توجه به این‌که هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به طالبان در مبارزه با گروهی کمک می‌کند که موقع مأموریت او در افغانستان حتا وجود نداشت، او نگران این است که مبادا ارتش امریکا مانند چکشی عمل کند که دنبال میخی می‌گردد تا بکوبد. او نگران است که این کار ارتش امریکا تهدید شبه‌نظامیان محلی و منطقه‌ای را که تصمیم‌شان برای پناه‌بردن به کوه‌ها نشان‌دهنده ضعف‌شان است و طبعا اقدامات‌شان را نیز محدود می‌کند، افزایش دهد. کرو می‌گوید: «چقدر واقعا باید نگران آدم‌های پشت این دره‌ها باشیم؟ …اگر داعش در کورنگل یک عده اهالی این دره باشند، چرا ما اهمیت دهیم؟»

تا زمانی که سربازان، افسران اطلاعاتی و پیمان‌کارانی که مأموریت ضدتروریسم ایالات متحده را برعهده دارند به دنبال افرادی برای کشتن باشند، همیشه کسانی را پیدا خواهند کرد. کرو می‌گوید که در دره «همیشه اژدهایی برای کشتن وجود خواهد داشت.»