چشم‌ها را باید شست، طور دیگر باید دید


  • 4 کاله دمخه (21/09/2020)
  • سیدجعفر راستین
  • 1068

  کابل، بزرگ‌شهری در حال توسعه

گاهی پیش آمده باشد که هنگام گشت و گذار در جاده‌های کابل، نیم نگاهی، گوشه چشمی، به جریان بازسازی شهر روا داشته باشید؟ اگر پاسخ تان منفی است، این کار را حتمی انجام دهید. وقتی نگاه می‌کنی در هر گذر و ناحیه چشمت به عمران و آباد سازی می‌خورد، حس خوبی به تو دست می‌دهد. این آباد سازی‌ها چه روی مالکیت‌های خصوصی مردم صورت بگیرند، و یا هم در جایدادهای دولتی، هر دو درخور تامل و ملاحظه اند. شنیده باشید امروزها حرف از رفتن رفتن و مهاجرت جوانان از کشور، روی زبان هاست و این سخن پراگنی‌ها در مورد مهاجرت جوانان به ویژه، به حدی شدت گرفته است که تو اگر بر بنیاد آن اندیشه کنی، خواهی گفت: پس در شهر کسی بر جا نمانده است و شهر خالی از آدم شده است. در حالی که اینگونه نیست. این خبرها و خبرهای دیگر در مورد تهدیدات امنیتی، ذهن انسان افغانستان را این روزها شدید صدمه زده است. در چنین مرحله‌یی چه باید کرد؟ چگونه می‌شود از شر این همه تهدید و خطر در امان بود و دست کم ذهن خود را آرام‌تر نگهداشت؟ ما باید به چیزهای مثبت‌تری که در این سرزمین جریان دارد، نگاهی بیفکنیم. یکی هم همین جلوه‌های ساخت و ساز و آبادانی و عمران در شهرهای بزرگ، به ویژه شهر کابل است. کابل، شهری در حال توسعه؛ که در هر گوشه و کنارش، فارغ از اندیشه جنگ، ساخت و ساز و آبادانی جریان دارد، به گونه‌یی که به آدم دلگرمی ایجاد می‌کند و بر روی همه حرف و سخن‌های نا خوشایند، خاک می روبد.
خوبست که کار ساخت و ساز و بازسازی شهر کابل را، از چند جهت مورد مورد تحلیل قرار دهیم. نخست اینکه پس از سالیان دراز که پیکر این شهر در هاله‌‌یی از دود و باروت قرار گرفته بود، حال دوباره فرصت آن را یافته است که قد برافرازد و خودش را سازماندهی کند برای: پایتخت شدن!. غم‌دیده‌ترین پایتخت جهان، پایتخت هموار شده با زباله‌های آتش هاوان و راکت. پس این که این شهر دوباره مجال شکوفا شدن را یافته است، جای بسی شادمانی است. از سویی هم این فرصتِ به دست آمده ( که کابل را به سمت توسعه یافتن رهنمون شده است) نشان می‌دهد که ما از یک وضعیت "بسیار وحشتناک" به وضعیت "مناسب‌تر" گام بر داشته‌ایم و امروز به جای ریختن خشتی از دیوار، خشتی با جفت دیگرش دیواری را در گوشه‌‌یی از شهر آباد می‌سازد.
از دیگر سو، کابل می‌رود که به معیارهای "پایتخت" نزدیک شود ( هرچند ما فاصلۀ درازی داریم تا این که شهرهای ما به سان شهرهای بزرگ جهان، معیاری شود). نبود یک ماستر پلان درست و انطباقپذیر، هجوم سرسام‌آور مردم از دیگر ولایات به کابل، ازدیاد وسایط نقلیه و سوخت بی‌کیفیت، نبود کانالازیسیون و نبود فرهنگ شهر نشینی در میان باشندگان کابل این را راه دشوارتر کرده است که ما به معیارهای بین‌المللی برابری کنیم، اما این نکته را در مورد کابل نباید فراموش کرد که: شهری که تازه چند سالی می‌شود که از جنگ فارغ شده است، تا حال در ساخت و ساز، توسعه چشم‌گیری داشته است. هزاران کیلومتر سرک و جاده در شهر اسفالت شده است و ساختمان سازی نیز به شکل خوبی در جریان است. پس از اینکه روند ساخت ساز به کمال نسبی خود برسد، حتم داشته باشیم که دیگر مشکلات نیز آهسته آهسته حل خواهند شد. در عین حال می‌توان گفت که این روند ساخت ساز، در چنین شرایط دشوار که مردم ما زیر تاثیر تهدیدهای امنیتی، فقر و بیکاری قرار دارند، امیدواری ایجاد می‌کند و جوانان با دیدن آن به ماندن در کشور دلگرم می‌شوند. حتمی کسی از خودش می‌پرسد که: اگر افغانستان قرار است دوباره به کام تروریزم سقوط کند، پس این همه سرمایه‌گذاری برای چیست؟ و در نتیجه به بودن و ماندن در سرزمین آبایی‌اش دلگرم می‌شود. آبادانی روز افزون در شهر، مشت کوبنده‌یی را به دهان دشمنان و بدخواهان کشور نیز وارد می‌کند. آنانی که به دنبال ویرانی این کشورند، با دیدن مناظر تازه اعمار شده، به این نتیجه خواهند رسید، که دوام جنگ و فرافکنی، مردم افغانستان را از زندگی باز نمی‌دارد. از جانب دیگر این ساخت و ساز سبب زیبایی شهر می‌شود و دستاورد، صلح و حکومت‌داری را، در مقایسه با جنگ و انارشی‌گری، می‌نمایاند و مردم را وا می‌دارد با خود بیندیشند: کدام یک خوب‌تر است؛ جنگ یا صلح؟
پس باید چشم را از غبار دود شایعات و تهدیدها بشوییم، و به گونه‌ی دیگری به زندگی نگاه کنیم ، نگاهی که در آن زیبایی‌ها و فرصت‌ها برجسته تر می‌شوند و امیدواری و دلبستگی در پی دارد. نگاهی که نمی‌گذارد تو از ریشه‌ات ببری و به جای دور پرتاب شوی ( با ذکر این نکته که مهاجرت، یک امر طبیعی و بخشی از حقوق همه انسان‌هاست و حرف ما متوجه مهاجرت قانونی و مشروع شهروندان کشور نیست، حرف ما متوجه آنانی است که زیر تاثیر پروپاگندهای دشمنان قرار گرفته اند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند). این نکته را نیز نمی‌توان فراموش کرد که، تنها کار ساخت و ساز و اعمار و احداث جاده و جوی و پل، به شهر زیبایی نمی‌آورد؛ مادامی که ما مسوولیت شهروندی خویش را برای حفظ سلامت محیطی و رعایت نظم و نظافت، به اجرا نگذاریم، نمی‌توان انتظار داشت که همه چیز به گونه مطلوب پیش برود.
سرخط‬ ورځپاڼه