شورای حراست و چشمانداز تعامل با دولت


  • 4 کاله دمخه (21/09/2020)
  • محمد هاشم قیام
  • 1293

 تعامل رهبران جهادی تشکیل دهندهی 'شورای حراست و ثبات افغانستان' با دولت میتواند از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار باشد. زیرا تعامل این شورا و سایر نهادهای سیاسی که در قالب سازمان، حزب، تشکل و ایتلاف سیاسی فعالیت دارند، نقش بسیار مستقیمی در تأمین و یا به هم خوردن ثبات سیاسی جامعه میتواند داشته باشد. البته نکتهی قابل تأمل این است که تأثیر این تعامل فقط اختصاص به شرایط کنونی ندارد. در گذشته نیز آنچه جامعه را دستخوش تحولات مثبت و منفی قرار داده است، تعاملاتی بوده است که بین نهادهای سیاسی فعال در کشور صورت گرفته است.

یعنی اینکه در واقع این داد و گرفتهای سیاسی میان فعالین سیاسی بوده است که جامعه را گاهی مصروف درگیری و جنگ کرده و گاهی نیز امن و ثبات را نصیب جامعه کرده است.
اما به نظر میرسد یکی از مهمترین تفاوتهایی که در کارکرد شورای حراست و ثبات افغانستان میتواند وجود داشته باشد و این شورا را از سایر شوراها و برخی از نهادهای فعال سیاسی دیگر متمایز سازد، لحن نسبتاً آشتیجویانهی این شورا نسبت به دولت میباشد. در سخنانی که از سوی استاد عبدالرب رسول سیاف یکی از مهمترین اعضای این شورا ایراد شد، به خوبی ملاحظه گردید که این شورا به دنبال اسقاط دولت کنونی نبوده بلکه به دنبال ایجاد اصلاحات در دولت و کارکرد نهادهای دولتی میباشد. اگر تشکیل دهندگان این شورا به این شعار خود صادق بوده و این شعار را در عمل نیز سرلوحهی رفتار سیاسی خود قرار دهند، میتوان امیدوار بود که این شورا بتواند به استقرار ثبات اجتماعی و سیاسی در کشور کمک شده و به دستیابی جامعه به صلح و ثبات امنیتی نیز امیدواری ایجاد کند.
این یکی از تفاوتهای گفتاری است که در این شورا نسبت به بسیاری از فعالیتهای سیاسی که در تاریخ کشور افغانستان شکل گرفتهاند، وجود دارد. افغانستان به عنوان یک کشور دارای تاریخ طولانی از حیات سیاسی، شاهد شکلگیری شوراها و ایتلافها و حرکتهای سیاسی زیادی بوده است. اما یکی از برجستهترین حرکتهایی که در فعالیتهای سیاسی و بسیاری از تلاشهای سیاسی به چشم میآمده است، بنیاد برانداز محوری این گونه حرکتهای سیاسی بوده است.
یعنی اینکه در طول تاریخ حیات سیاسی افغانستان، حداکثر حرکتهای سیاسی که شکل گرفته است، بر این بنیاد و بنیان استوار بوده است که وضعیت موجود را به کلی از بین برده و حتی ریشهها و بسترهایی که وضعیت سیاسی و یا نظام سیاسی بر آن بسترها و پایهها و ریشهها ایجاد شده است نیز از بین برده شود.
به باور اغلب کارشناسان سیاسی و اجتماعی، یکی از علل عمدهای که در تاریخ سیاسی افغانستان کمتر اتفاق افتاده است که جریانهای سیاسی از راه مذاکره و مفاهمه به راه حل مشکلات دسترسی پیدا کنند، همین سیاست بنیاد برانداز محوری این سیاستها و سیاستبازان بوده است. از همین رو بوده است که دیده میشود رژیم سیاسی بعد از کودتای هفت ثور با از بین بردن و سقوط و محو نظام سیاسی پیش از خود بر صفحهی سیاسی کشور مستقر گردید و دولت مجاهدین نیز با از بین بردن دولت قبل از خود که ادامهی همان حکومت برخاسته از کودتای هفتم ثور بود، توانست حاکمیت را قبضه کند. طالبان نیز با دولت مجاهدین نتوانست بسازد و دولت برخاسته از مفاهمهی سیاسی بن نیز بعد از فروپاشی دولت طالبان روی کار آمد.
جالب این است که در طول چهارده سال که از استقرار نظام سیاسی جدید میگذرد نیز ایتلافهای سیاسی مفاهمه محور که براساس همکاری و همیاری شکل گرفته باشد، کمتر شکل گرفته است. معمولاً اگر تحرک سیاسی به میان آمده است، مبنایش ستیز سیاسی با رقبا به شمول دولت بوده است. حتی دیده میشود که فرهنگ غلبه محوری بر روابط سیاسی دو تیم تشکیل دهندهی دولت وحدت ملی نیز به نحوی تأثیرگذار بوده است. به باور بسیاری از کارشناسان، یکی از دلایل عمدهای که دولت وحدت ملی نتوانسته است به اهداف خود نزدیک شود، نبود روحیهی همکاری و همیاری بین لیدرهای تشکیل دهندهی دو تیم انتخاباتی تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی میباشد. اگر بین این دو تیم روحیهی همکاری و همیاری براساس مصالح ملی وجود میداشت، افغانستان میتوانست در شرایط به مراتب بهتر از امروز قرار گیرد.
از این رو به نظر میرسد که تأکید و تصریح رهبران تشکیل دهندهی شورای حراست و ثبات افغانستان بر همکاری و همیاری با دولت میتواند نقطهی عطف در فعالیتهای سیاسی و تحرکات سیاسی در کشور به حساب بیاید. اگر این شورا براساس همکاری با دولت در ایجاد اصلاحات فعالیت خود را به پیش ببرد، زمینهی زیادی وجود دارد که مردم نیز از این شورا حمایت کرده و با بیاعتمادی نسبت به این شورا برخورد نکنند. باید این واقعیت را بپذیریم که شعارهایی که از سوی سیاستمداران و سیاستبازان مطرح میگردد، نقش بسیار برجسته و بارز در ترسیم خط ارتباطی میان مردم و این سیاستمداران دارند. بسیار بعید است که مردم از سیاستهای نفی محور حمایت بکنند. از این رو، انتظار میرود که این شورا بتواند با اعتمادسازی در میان مردم به ایجاد اصلاحات در جامعه به شمول دولت که نتیجهی مثبت برای مردم نیز دارد، نقش مثبت بازی کند.
سرخط‬ ورځپاڼه