طنز گونه
ناتو پس از ختم جنگ سرد از موضع دفاعی بیرون شده موقف تعرضی اختیار کرده است . این سازمان نظامی با تهاجم به یک کشور بیرون حوزه جغرافیایی نفوذ خود و استفاده ازان به مثابه لابراتوار تجربه سیاسی و اقتصادی ، مناسبات بین المللی را وارد مرحله خطرناکی ساخته است ، که طی آن دیموکراسی به امتعه صادراتی تبدیل شده که میتواند دست آویزی برای لشکر کشی به کشور های دیگر قرار بگیرد .
این لشکر کشی سلامت نظام حقوق بین المللی را به شدت زیر سوال برده است .
قوای ائتلاف نظامی بین المللی حین لشکر کشی به افغانستان به غلط چنان تصور میکرد که با مردم خسته و درمانده از جنگ سه دهه مواجه است که توان مقاومت را ندارد . بنآ میتوان جامعه را سر از نو برش کرد و به میل خود شکل داد .
در آستانه تهلجم نظامی قوای ائتلاف بین المللی افغانستان به کلاس درس بزرگی تبدیل شد . اموزگاران بیرونی دوسیه های ضخیم پروگرام درسی زیر بغل داشتند : درس اقتصاد ، درس سیاست ، درس فرهنگ ، درس فنون نظامی وغیره .
انبوه مشاورین خارجی ، اونجی ها ، دیپلومات ها ، صاحب منصبان نظامی و غیره به سمت آموزگار در ساحات مختلف به کار مصروف گردیدند تا شاگردان راه گم کرده را از عمق « جهالت »
بکشند و کاروان بجا مانده تمدن را یگ گام به جلو راه بیاندازند .
ائتلاف نظامی بین المللی برای اکمال شاگردان کورس های متعدد آموزشی در قلمروی به پهنای افغانستان بیشتر روی جوانان ، این نسل سرگردان جنگ که از خود بیگانه بودند و بنآ آمادگی کافی ذهنی برای تلقینات بیرونی داشتند ، حساب کرد . چه این قشر دارای دماغ بکر بود و ضرورت به شست و شوی مغزی نداشت . تبلیغ و ترویج زندگی و فرهنگ نو از طریق پروپاگند ، قلب و دماغ تازه همین قشر را هدف قرار داد .
با آنهم شمار کهن سالانیکه معروض به سقوط ارزش ها و تنزل اخلاق سیاسی و معنویت بودند و آمادگی داشتند تا با سهم خود در کورس های اکابر دیموکراسی که از طریق انتخابات تدارک شده بود ، بر حقانیت اشغال و جنگ تهاجمی مهر تآئید بگذارند ، کم نبود . این کهن سالان نسبت به ارزش های خودی بی باور شده بودند . انگیزه برخورد شان به حوادث خود خواهانه ، جاه طلبانه ،غریزوی و احساساتی بود . برخی از آنها اشتیاق داشتند تا از امتیاز داشتن ارتباطات خارجی به مقامی برسند که در فضای آزاد و حسابگر میسر نبود . آنها فقط برای مصارف سیاسی بدست دیگران کار آئی داشتند و بس .
بهر حال ! در حدو د چهل تن از داوطلبان ، شامل کورس اکابر دیموکراسی گردیدند . تالار های تمرین که در واقع همان کلاس های درس بودند زرق و برق دیموکراسی را تمثیل میکرد . مدیا و مطبوعات با شطارت فضیلت دیموکراسی را از طریق مرکه ها ، مناظرات ، راپورتاژ ها و غیره به رخ مردم میکشید تا خلق اله بداند که در صورت عدم حضور قوت های خارجی ازین همه نعمت و فضیلت محروم خواهند شد .
ضابطه های تدریس در کورس ، در احاطه نوعی دسپلین عسکری جا به جا شده بود : تالار های تمرین دیموکراسی شباهت زیاد با بارک های سربازان اسیر و تسلیم شده در یک جنگ تهاجمی و تحمیل شده داشت .
سربازانیکه خود را تسلیم اراده قوت های مهاجم ساخته بودند ، در عملی ساختن قومانده آموزگاران کورس اکابر ( شی گرز ، کین گرز ، پروت ، مارش مارش ارگ خواته ... ) چپ و راست ، ته و بالا بی اراده حرکت میکردند . تو گویی « هیپنوتیزه » شده باشند . با مشاهده صحنه هائی از تمرین دیموکراسی به بسیاری این انتباه دست داد که قوماندانان کورس اکابر دیموکراسی ، ممکن با مردم بی اراده ، « دست لوت » و فاقد غرور ملی سر و کار پیدا کرده باشند ...
هیچ مردی در میان شاگردان کورس پیدا نشد که به آموزگاران چماق بدست ، این تاجران صدور دیموکراسی بگوید که شما چه کاره هستید که به ما زیر باران گلوله قومانده تبعیت از اصول دیموکراسی میدهید و هرگاه زبان اعتراض بکشاهیم روانه زندان یا قبرستان مان میسازید ؟
آخر سرزمین ما مهد تمدن هائی بود که شعاع نفوذ آن به فرهنگ اروپا غنا میبخشید : تعالیم بوعلی سینا ، البیرونی ، جلال الدین بلخی ... قرن های متمادی جولانگاه متفکرین و فلاسفه غرب بود .
دروس سید جمال الدین افغانی تا همین اکنون مشعل راهکشای آزادی خواهان دنیای اسلام است .
دران زمانیکه محاکم تفتیش عقاید قرون اوستائی اروپا به صواب کاران قباله جنت میداد و به خطا کاران حکم دوزخ صادر میکرد ، افغانان معضلات خود را از طریق جرگه ها و لویه جرگه ها به مثابه بهترین مظهر دیموکراسی قبیلوی فیصله میکردند . ازین گذشته افغان ها در تاریخ معاصر خود سابقه لا اقل 20 سال تمرین دیموکراسی دارند .
آخر ما سه بار به انگریز و یک بار به شوروی درس احترام به حق تعیین سرنوشت دیگران را دادیم . دادن درس دیگری به مهاجمین ناتو در راه است .
واقعیت های متذکره موید توانمندی افغان ها در امر پیاده کردن « مستقلانه » ارزش های آزادی و دیموکراسی است . با تآسف که شاملین کورس اکابر دیموکراسی از درک این واقعیت ها عاجز ماندند و به مثابه بازیچه ئی در دست دیگران قرار گرفتند .
از شما چه پنهان که نویسنده با دیدن خمیدن های چپ و راست کاندید های انتخابات به قومانده ناتو ، گردن پتی های شان برای قاپیدن کپ طلآ مسابقه از دست سفرای خارجی ، اشتراک آنها در مناظرات کلیشوی و رهنمائی شده تلویزیونی ، ملت خود را تحقیر شده یافتم و خود را هم غرق در عرق ناشی از شرم .
ائتلاف مهاجمین خارجی و سوداگران سیاسی داخلی این شاملین کورس اکابر دیموکراسی با اشتراک در مسابقه « دَوِِش به سوی ارگ » از یک طرف به اشغال کشور و کشتار هزاران هموطن بیگناه مهر تآئید گذاشتند ، و از جانب دیگر ظرفیت ملت خود را در تعقیب « راه مستقل ملی » برای پیاده کردن ارزش های دیموکراسی در معرض سوال قرار دادند .
در واقع شاگردان کورس اکابر دیموکراسی غرور ملتی را که به هیچ قدرتی در جهان سر تسلیم فرود نیاورده است با تاج بخشی بیگانگان معاوضه کرده راهیست .
شاملین کورس، افتخارات عظیم فرهنگی و سیاسی یک ملت بزرگ را در بازار مکاره سیاست به حراج گذاشته اند .