(د افغانستان د نجات جرکه / جرګه نجات افغانستان )
صدای صلح و تفاهم بین الافغانی ضرورت اولی و عمده عصر ما است. تمام افغانهای صالح و خیر اندیشان جهان عملا درک نموده و به اساس حکم عـقـل، منطق ، صدای ضمیر نیک و اصل انسانیت متـفـقـا به این متیقن اند که راه نظامی و صرف راه نظامی و تـفـنـګ راه حل اساسی مسایل نیست. به موفقیت های زود ګذر نباید مغرور شد. مثل و متل بسیار سابقه افغانی (په زور کلي نه کیـږي- به زور قریه و ده آرام نمی شود...) درست بودن خود را ثابت ساخته و خواهد ساخت. پاء فشاری به راه حل نظامی خود مشکل برانګیزاست تا حل کننده.
ګروه های سیاسی که به این فورمول پاء فشاری دارند، مستکبرانه، آزمندانه و ظالمانه در ادامه رنج وعذاب مردم افغانستان و خطر برای صلح آګاهانه و نا آهانه مصروف کار اند. این نیرو ها و افراد باید بدانند که این تأکید راه حل نیست بلکه دامه رنج و آلام مردم ما است.
طرح های سهم دادن در مال غنیمت، در قدرت سیاسی به صورت غیر مشروع سهیم ساختن، با پول تطمیع و تحدید آرزو صلح داشتن، باوعده های پناهنده ګی دادن، امارت اسلامی ورنه این است تفنګ و از زور کار ګرفتن، به حملات انتحاری بی سرو پاپردختن، راه حل نیست. این موضع و این حالت ملت، جامعه جهانی و صلح را در ګروګان ګرفتن چیزی بیش نیست.
این موضع و این برخورد رنج ، عذاب و خون ریزی به خویزی و خانه خرابی بیشتر میانجامد. همچوبرخورد واین عمل نزد الله تعالی و مردم ما منفور است و خواهد بود. این طرح ها طرح صلح نه بلکی دعوت و تهدید مقابل به تسلیمی است.
اینکه کسی ، حزب و سازمان سیاسی تأکید دارد که علاقمند سهم ګیری در سیاست و قدرت سیاسی نیست(جنرال حمید ګل رئیس اسبق استخبارات نظامی پاکستان در مورد حرکت طالبان امروزی چند قبل در نشریه شپیګل در یک مصاحبه ګفته) یک تأکید غیردقیق است. تمام نیرو های سیاسی حق دارند و باید برای تحقق نسخه های دست داشته خیر و خدمت خویش با تلاش مشروع برای کسب قدرت سیاسی تلاش مشروع داشته باشند. این تلاش برای خدمت عبادت است.
اما برماست تا با هم نشسته و بر قواعد زندګی در خانه مشترک توافقات اولی او ابتدایی کنیم. برای ګرفتن مشروعیت نسخه و نظرخویش به ملت مراجعه کنیم.
اکثریت قریب به اتفاق مردم ما مسلمان اند و مردم ما مطمینا درچوکات و اصول اسلامی انتخاب خود را خواهند داشت. بـیـاید به مسلمانی و ایمان مردم خویش ایمان داشته باشیم. مطمینا نقش علماء و روحانیو و پیشتازان جامعه د ر انتخاب ملت قایمقام ندارد.
به فهم من مشکل زمانی آغاز میشود و این اساس مشکل در جامعه ما بوده وهست که به مجرد کې عده به قدرت سیاسی رسیدند و یاهم تشکل ساختیم و سازمان دهی بوجود آوردیم و خود را موجود با نیرو احساس کردیم باز خطر توتالیته اندیشیدن و خطر خود را کل واقعیت چهره سیاسی جامعه پنداشتن و خود را العیاذ بالله عقل کل دانستن و نظر خویش را بردیګر ان تحمیل کردن آغاز میشود.
اګر توتا لیته می اندیشیم و اګرخود و فکر خویش و راه خویش را یګانه راه درست میدانیم این به ذات خود مشکل نیست. مشکل در مرحله آغاز میګردد که خود را کل واقعیت و عقل کل می دانیم و به تحمیل آن با امکانات مشروع و نامشروع و حتی تفنګ و قدرت دولتی استفاده برده میشود.
اګر برعلاوه خود به موجودیت دیګران اعتراف نداریم و اګر بر توافق براصول و قواعد زندګی سیاسی معتقدیم نیستیم مشکل ما حل شدنی نیست. بلی همین است رمز و کنه مشکل ما.
باید به این متمر کز شد تا میکانیزم را ایجاد کرد که ملت سخن اصلی و آخری را داشته باشد. باید به ملت طرح، نقشه و برنامه خویش را که ما آنر برنامه خیر میدانیم پیشکش کرد و مشروعیت نسخه خویش را با قانع ساختن ملت مشروع ساخت و بعد از آن به تطبیق آن صلاحیت یافت. اګر این نسخه نسخه امارت اسلامی و یا هم نوع دیګر از حاکمیت باشد. بلی سخن اصلی و نهایی را باید ملت داشته باشد. مکررا برین اصل و واقعیت تاکید کردن میخواهم که ملت ما مسلمان است. طرح و طرز تفکر ملت ما در چوکات اندیشه های اسلامی خواهد بود.
ما به این باوریم که درین مرحله باید از تمام شیوه های انسانی و ممکن برای رسیدن به حق و دفاع از آن استفاده برده شود. برماست تا بلاخره درک و فهم خویش را از جوانب عملی خواست ملت مستضعف خویش، مردم صلح دوست جهان دقیق نموده راه های درست، منطقی وقابل قبول را برای تمام جوانب که درآن منافع ملت افغان اولویت داشته باشد پیشکش بداریم. این راه ها و نسخه ها حتمی نیست از جانب تمام جوانب مطرح نیرو های سیاسی در کشور موافق و عیین چیز باشد. توافق به اصول او قواعد اساسی زندګی خانه مشترک ضرورت و حتمی است اما در نسخه ها و راه های حل توافق ووحدت ضرورت نبوده و در موارد حتمی هم نیست.
کار مشترک به این منظور بخاطر توافق به اصول ابتدایی زندګی سیاسی در خانه مشترک به معنای ګذر و تخطی ازاصول ونسخه خویش نیست و مصالحه و تفاهم بین الافغانی هم به این مفهوم فهم وتوقع غیر دقیق است. مصاالحه حتما قبول نسخه جانب دیګر نیست و باید نباشد.
بلی راه ها و طرق را باید انتخاب و پیشکش کرد که به حد اقل قربانی ضروری، نتایج بیشتر و دقیقتر بدست آوریم. اما اینکه این راه صلاح وفلاح به فهم ما کدام است، استدلال و منابع خویش راباید به مردم تقدیم کرد و ګستاخانه حق انتخاب مردم مسلمان و افغانان را از ایشان به خود انتقال نه داد.
خداوند متعالی حکم میکند که به دست خویش خود را به تهلکه نه اندازید. دین اسلامی دین افراط و تفریط نیست. دین اسلام دین دنیا و آخرت است. ما مکلف نیستیم که حتما همه را باید به فهم ما موافق سازیم. برما ګفتن حق و رساندن ګپ و سخن حق برای مردم است . اینکه الله تعالی بنده را عاقل خلق کرده. رسول وانبـیاء مبعوث داشته، به علماء و منورین در جوامع بشری هدایت فرموده که در رسانید حق و راه راست رسالت خویش را اداء بدارند (اګر بینی که نابینا و چاه است – اګر خاموش بنشینی ګناه است).
اما یک انسان و یک مسلمان انتخاب خود را در چوکات روشنی های فوق دارد و جوابګویی انتخاب خویش است. اینکه کې را در انتخاب راه درست و حق به رحمت الهی متوصل شده و راه حق را انتخاب میدارد و اراده و مشیت الهی به کدام جانب رفته، حکمت آن چیست؟ و خاتمه چطور است و در نهایت خیر نصیب کې خواهد شده مسایل است که باید حق، حد و صلاحیت خویش را دقیقا روشن ساخت. تحمیل فهم و اراده خویش بر دیګران فهم نادرست و غیر دقیق از ادای رسالت است.
به مفاهیم سوره ها و رهنمود های الهی ، عمق وابعاد واقعی آیات قرانی مانند (والصلح خیر.... و ان طایفتان من المومنین الاقتتلوا ......عبس وتولی ان جاء ه الاعمی ...... و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه...و العصر ان الانسان لفی خسر - الا الذین آمنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق.... صدق الله العظیم) و دیګر رهنمود های الهی - بحث های وسیع است که تعمق، تدبر و تفکر بیشتر میطلبد و همه جانبه تر میطلبد. برما مسلمانان است که به عمق آن پی برده وخود رابه آن کما حقه عیار سازیم. (ببخشید اګر به علت جلوګیری از طول بحث به ترجمه وتفسیر نمی پردازم).
بر هر یک از ما ست با جدیت و بدون تأخیر در راستا صلح و تفاهم نیک و رسیدن به توافق در زندګی خانه مشترک با تمام توان کار و فعالیت نمائیم . وقت برای ضایع کردن وجود ندارد. تعلل و بی پروایی به کشتن، بستن و خانه خرابی بـیشتر ما افغانها میانجامد.
تعلل و بی تفاوتی درین راستا سبب مواخذه و نکوهش الهی و وجدان انسان آګاه میشود.
برماست تا صدا خیرو صلح را رسا و رساتر بلند کرد و به نعره های خطر(افغانها کشتی درحال غرق شدن است/ افغانانو کشتی په ډوبیدو ده !) جدا متوجه بوده، به نعره نجات (د افغانستان د نجات جرکه / جرګه نجات افغانستان ) عملا لبیک ګفته و صدای خویش را به آن صدای خیر و انسانیت ملحق و همصدا سازیم.
برماست ازین وضع رقت بار و غیر قابل تحمل ملت خویش را نجات داده. باید برای تفاهم نیک، تعقل و تدبر و صلح خیر کار کرد.
درین سلسله تلاشهای مردم خیر خواه ما از چندی بدینسو صدا و حرکت خیر خواهانه توسط عــده از هموطنان در حال بسته بندی و نضج است که برای ما تحت نام (د افغانستان د نجات جرکه / جرګه نجات افغانستان) پیش کش میشود.
در مقدمه برنامه کاری این حرکت ملی ، صلح و نجات افغانستان میخوانیم:
̋ بسم الله الرحمن الرحيم
د افغانستان د نجات جرګه
دلوی څښتن د رضا په يوه خپلواک او متحد افغانستان باندي د افغان ولس د واکمني د افغاني خاوري څخه دهر ډول منظمو او نا منظموپوځونو د وتلو ، درښتيني سولي د ټينګښت، د رواني غميزي دختمېدو اود ژوندانه په ټولو اړخونو کي د اسلام د سپېڅلي دين پر بنياد د ټولنيز عدالت دتأمين په خاطر دا لاندي طرحه دافغانستان دنجات جرګه خپلو ټولو هيوادوالو، په افغان کشاله کي شاملو اړخونو او اړوندونړيوالو مراجعو ته وړاندي کوي. ̏
جرګه نجات افغانستان که بخاطر دفاع و نجات ملت افغان ، امر صلح و معتقدات اصیل و مثبت مردم ما ایجاد شده ، از تمام جوانب ذیدخل در جنګ و مردم خیر خواه مطلبد که دست به دست هم داده برای تحقق اراده مردم و مردم سالاری ، صلح و آشتی ملی ودر تحقق دیګر اهداف عالی وانسانی نه تنها درلفظ بلکی در عمل کار نمایند.
برای آغاز کار کمیته اجرائیه مؤقت ایجاد شده که وظیفه اساسی با تمام جوانب درګیر وسیله خوب رابط شده و برای ایجاد و تحقق صلح شامل و حاکمیت مردم زمینه را هموار سازد.
مطابق به این برنامه و پلان تدابیری تمام کمیته ها مؤقت و برای اجرای تدابیر و آغاز کار ایجاد شده.
جرګه نجات افغانستان با سازمان های ملی و بین المللی جهان قصد همکاری مشترک را داشته و خواهان مساعی نزدیک و مشترک است تا زمینه های حاکمیت ملی و مردمی را مهیا سازد.
درین برنامه به و خطوط اساسی به بخش از وظایف مشخص و حسابی شده نیز توجه صورت ګرفته.
من به این باورم که با همچو صدای صلح و خیر که مانند پلاتفورم و جبهه وسیع بحساب میرود همکاری نموده، در ګردانندګی و پیشرفت آن باید سهیم شد و این صدای ملت و خواست مردم خیر اندیش را که خواست همه ماست یاری و مساعد خیر کرد. درین سلسله هست مسایل که به روشن شدن و تعمق ضرورت دارد. در اخیر برنامه مذکور همچنان محل ارتباط و آدرس ارتباطی ذیل پیشکش شده:
دافغانستان د نجات د جرګې سره اړیکی : ټیلفون: عبد القدیر مهمند
(269) 353-7044 (269) 353-7044 U.S.A.
عبدالرحیم کبیر (909) 622—0580 U.S.A afghannj@gmail.com ایمیل
هموطنان ګرامی و خوانند ګان عزیز !
خواستم دید ګاه و نظریات و فهم خویش را درین رابط و و مسایل داغ کشور و راه های حل و اینکه به این اهداف عالی انسانی و همګانی درین شرایط به چه طروق رسیده میتوانیم نسخه ها و امکانات عملی وراه های مؤثر رسیدن و تحقق این اهداف و نسخه ها کدام ها اند؟ چنانچه ګفتیم نسخه های که به حداقل قربانی نتائیج بهتر و خوبتر بدست آورد.
درین راستا برماست تا تشویش ها و عدم دقت ها را روشن ساخت. روش را باید انتخاب کرد و واضح ساخت که باکې باید کار خویش را هماهنګ ساخت؟ ...
مطالب است که من را به تحریر این نوشته واداشته تا ملاحظات و فهم خویش را با منطق آن که نزدم وجود دارد خدمت شما تقدیم بدارم و امکان انتخاب بهتر را با تمام احترام و صداقت به شما تقدیم بدارم.
از صاحب نظران احترامانه خواهشمندم و تقاضا دارم که در صورت فهم غیر دقیق من از موضوع و تفاوت در راه و نسخه های پیشکش شده من و خوانندګان را رهنمایی ونظر سازنده خویش را درین راستا برای تصحیح من و خواننده ګان محترم پیشکش بدارند.
من به این باورم که هر نسخه و تجویز دوا به تغییر شرایط متفاوت بوده ودرین راستا اګر امکانات عملی ، شرایط و توانایی های مریض و مرض در نظر ګرفته نه شود سبب مشکل شده و تداوی مؤثر نمی افتد.
من به این باوریم که طرح هاو نسخه های بدون درنظرداشت جامعه ، ګذشته و حال جامعه افغانی نسخه های خوب نه خواهدبود.
هست عده که با لاف و ګزاف ګلو پاره میکنند اما با زنده ګی مرفه از مردم داری و خدمت به مردم بیګانه شده و حتی در بسیار مسایل با فهم غیر دقیق و غیر اساسی از جامعه افغانی تجرید شده اند. افکار ونسخه های شان خواسته و ناخواسته جوابګوی واقعیت های جامعه افغانی نیست.
هست موارد که این افراد در تعهدات خدمت به مردم و امر صلح ګلو پاره میکنند اما در عمل حتی مثلا ازګرفتن و رسیدن ایمیل و نامه برقی کسی به آشفتګی و انزجاربرخورد های افراطی دارند. برای من سوال پیدا میشود که همچواشخاص که توانایی پذیرش یک ایمیل غیر مطلب به نظر شان را ندارند چطورخواهند توانست خدمات بزرګ به ملت و امر صلح انجام داده وناجی باشند؟ از فداکار همچو شخص برای امر خیر ، صلح و خدمت برای مردم مطمین نیستم. به فهم من کار و فعالیت و تلاش های ایشان نمایشی و در سطح انترنت، تیلفون و ... خلاصه میشود که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما حتی از موجودیت شان اطلاع و یا هم دسترس ندارند. (الغیب عندالله)
اګر مطلب بالارا ګفتیم بجاء است متذکر شویم که در عصر امروز در جوامع مختلف و در طول تاریخ بشریت و حتی در تاریخ اسلام به شمول عصر حضرت محمد (ص) هر یک از مهاجرین و انصار در خدمت به جامعه انسانی و تغییر محتوی زندګی و در جوامع بعدی انسانها و همین مهاجرین توانستند با استفاده از تجارب کشور ها وجوامع دیګر بشری که انکشاف مشابه داشتند استفاده نموده و این تجارب جوامع مختلف، علم و فرهنګی آزموده شده را موفقانه و بادرنظرداشت شرایط جامعه خویش تطبیق نموده و موفقیتهای زیادی هم داشتند.
دقیقا هر ګونه افراط و تفریط درین راستا مجاز نیست. اینکه حکومت ح کرزی از اشتراک در انتخابات و سهم ګیری از فعالیت و سیاسی در افغانستان ایشان را محروم ساخته کاری است نادرست و به ضرر کشور ، مردم ما و امرصلح.
بلی صدای صلح و نجات ضرورت عصر و زمان ماست. ملت افغان صلح و آرامش میخواهد . ملت ما به ناجی ضرورت دارد که این آواز صلح و تفاهم نیک را بلند کرده به رنج و آلام مردم ما خاتمه دهد. بلی ملت ما رنج میبرد و جرګه نجاب مردم افغانستان دقیقا همین شعار های رامطرح و راهها عملی آنرا روی کار کردن میخواهد. چنانچه از نام جرګه نجات افغانستان پیدا است این حرکت بخاطر خیر و نجات افغانستان ومردم آن و امر صلح همګانی با وجود تفاوت های سلیقوی کمربسته و یک حرکت حزبی و سازمانی نیست که دارای ضوابط وقیود شدید حزبی و سازمانی باشد. این حرکت یک پلاتفورم خیر، صلح، آشتی و تفاهم نیک است.
قابل یاد آوری و دقت است که مردم ما بار ها مورد تجارت سیاسی قرار ګرفته و تجارب تلخ حد اقل سه ده اخیر شدیدا آنها را محتاط ساخته و به هر ریسمان دراز با احتیاط و تردید نګاه نموده و میترسند. میترسند تا باز هم مورد و موضع تجارت سیاسی این و آن قرار نګیرند.
عده ای روشنفکران ما موجودیت خویش را در تناقض و تضاد واقع شدن در همه چیز و همه کس میبینند و در هر مورد و بی مورد در مخالفت قرار میګرند.
هست موارد که مخالفت صرف برای مخالفت وخود نمایی است نه برای سازندګی هست موارد منفی بافی و اهداف غیر خیر.
اما به فهم من و قضاوت من هیچ یک از حالات فوق ما را نباید از مسیر اصلی منحرف و یا دلسرد سازد.
من به این باورم که این عوامل و فاکتور های منفی نباید ما را به احتیاط بیش از حد ،جبون و بی تصمیم ساخته ، توانایی و جرئت ابتکار عمل را ازدست ما بګیرد.
برماست باید با تمام درایت و هوشیاری رسالت خویش را برای امر خیر با پیګیری اداء کرد.
چې افراد باید این حرکت را به پیش ببرند و کې ها در رهبری قرار ګیرند؟
عده ای ساده و غیر مسؤلانه به هر قیمت انتقاد دارند اما خود راه حل پیشکش نمی کنند.
عده ای ټاپه های سرخ و سبز در خرجین دارند و به هر پیشانی که دلشان خواست میکوبند.
نه خود چیزی برای ګفتن و پیشکش کردن دارند و نه دیګران را قبول دارند.
تلاش برای یافتن افراد ناب و بدون ګذشته تلاش است غیر عملی. هر یک از ماګذشته، سمپتی و انتی پتی های خویش را داشیم و داریم.
به فهم من همه ما ګذشته داریم، در خانواده، قریه و محل تولد شده ، آموزش ، فهم و تجارب بخصوص ما شخصیت و طرر تفکر ما را ساخته. با وجود تلاش و همکاری خیر هر یک موجود مستقل ایم.
درین راستا به فهم من نمی توانیم حتی دوبرادر را دارای عین تجارب و اندیشه های فکری با تمام جزئیات دریافت.
برماست تا مشترکات خیر را برجسته ساخت و آنرا در اولویت کار خویش قرار داده و برای تحقق آن ها کار مشترک نمایم.
در جامعه همه قهرمان نیست و بوده نمی تواند. هست موارد که قهرمان یکی خاین دیګر و خاین دیګر قهرمان آن دیګر است.
همه بدون اشتباه نبوده و نیست.
درین راستا درګذشته ماندن و تنها و تنها در ګذشته چسپیدن کاری را به آینده نه خواهد ساخت.
عدم مراعات اعتدال و ګذشته رابرای آینده نه دیدن خطا است.
به فهم من بدون تفکیک و آسان سازی همه را به اصطلا ح به یک جوال انداختن کاری را به جای نمی رساند و خود افراطی ګری و بی عدالتی است. اګر تا هنوز هم این را اعتراف نه کنیم و ندانیم - این حالت مشکل است که باید آنرا خود حل نمایم.
درین راستا باتفکیک مسؤلیت اخلاقی، ایمانی، وجدانی، سیاسی و جزایی با آنهای کار مشترک و هماهنګ کرد که دستش به خون ملت افغان آلوده نباشد. افراط و تفریط درین راستا خود مشکل برانګیز خواهد بود.
افکار واندیشه های ما از مراحل مختلف فکری و انکشافی عبور کرده و به این مرحله رسیده. مهم این است که مرتکب تخلف جبران ناپذیر نه شده در راه خدمت به صلح و تفاهم نیک عملا ګام برمیداریم.
در مسأله کشور و مردم ما افغانستان و امر صلح و نجات مسایل است که اولویت های همه باید و باید برای امر خیر و خدمت به انسان و انسانیت مشترک بوده و درین راه به همکاری و مساعی مشترک کار نمایم.
ما هر زمانیکه درک کردیم که تلاش برای ساختن ستیج سیاسی به یک ستیج که انعکاس دهنده واقعی چهره سیاسی کشور ضامن صلح پایداراست. ما را به صلح پایدار نزدیګ میسازد.
ستیج سیاس فعلی افغانستان خلاء ها و شګافهای دارد که بدون مرمت آن صلح در کشور ما میسر وممکن نیست.
به اساس همین اصول به فهم من حرکت و جنبش طالبان و حزب اسلامی جـزء چهره سیاسی افغانستان است.
از جانب دیګر با تأسف من زمانیکه اعلامیه الفتح حرکت طالبان را مبنی آغاز عملیات تابستانی آنها درین آواخر مطالعه میکنیم میبینم که این اعلامیه و مشی فاقد برنامه صلح برای افغانستان وفاقد برنامه تفاهم نیک، آرامش و کار فرهنګی و عمرانی براین مردم افغانستان است. به این استدلال که این برنامه مشخص است و برنامه جامع دیګر است و اینکه درین شرایط صرف یک را وآن هم راه جنګ ګزینه دیګر ندارد باید ګفت که ما میخواهیم و ملت میخواهد الترناتیف و برنامه صلح و راه حل غیرنظامی بشنود. هر کس که خود را خدمتګار ، اسلام، مردم و امر صلح میداند باید در پهلوی سایر تدابیر تدابیر صلح و الترناتیف صلح و تفاهم نیک نیز داشته باشد. صرف به تفنګ و تانک و جنګ اتکاکردن به رنج و آلام ملت خواهد افزود و سبب تجرید همچو نیرو ها درسطح ملی و بین المللی خواهد شد.
متاسفانه در اعلامیه الفتح شوری رهبری حرکت طالبان یکسره از کشتن ، بستن و تباه کردن صحبت بود و کدام تدبیر در مورد شرایط دیګر و الترنانیف صلح برای افغانستان و مردم آن ملاحظه نه کردم. بحق کشته شدن افراد ملکی در عملیه انتحاری در سرک دارلامان و کشتن متعلمین در ولایت غزنی و .... نتایج حاصله آن است.
متأسفم که درین اعلامیه شوری رهبری طالبان نه خواندم که چه تدابیر عملی برای جلوګیری کشت و خون ناحق صورت ګرفته و یا خواهد ګرفت.
بلی درین اعلامیه نه دیدیم و نخواندیم که مانند مدافع علم و فرهنګ، شفاخانه های و مراجع علمی و فرهنګی که در تربیه اولاد و آینده وطن تعیین کننده است این حرکت ویا دیګر مخالفین مسلح و غیر مسلح چه تعهدات و تدابیر عملی روی دست دارند.
من نه یافتم که چې تفاوت درین بین حرکت طالبان امروزی با حرکت طالبان دیروزی در عمل وجود دارد. دقیقا آنچیزی که بخشی در مورد حرکت طالبان ادعا دارند. لطفا آنهای که به این تفاوت پافشاری دارند من را رهنمایی بدارید و برای شواهد عملی آنرا مثال بیاورید. برنامه های شان را درین راستا به ملت و جهانیان تقدیم بدارید. اینکه کدام سازمان و حرکت سیاسی حرکت یاغی، باغی و شر است و به تدریج تجرید و نابود خواهد شد و کدام حرکت و سازمان سیاسی که عده آنرا یاغی و باغی میدانند و وی در واقعیت مقاومت و خدمت ګار مردم و ارزشهای آنها است این تنها به ګپ و تأکید نمی شود. این را باید در برنامه های و نسخه های مطروحه و عمل ثابت بسازند. در غیر آن ادعا ادعا خواهد ماند و پوچ و میان تهی است.
درصورتیکه عمل با ګفتار و ادعا مخالف باشد چه جای تعجب است که عده با افراط درمورد حرکت طالب موضع میګیرند ونمی خواهند اصلا درصحنه سیاسی کشور ما وجود داشته باشند.
اما ما میدانیم که نخواستن تا نخواستن را به واقعیت و عمل درآوردن دومطلب و حالت جدا ګانه است.
نفیه چیزی و یا کسی در آذهان حتمی نیست به نفیه در خارج از ذهن ما بانجامد.
لذا تعجب آور نیست که عده به آدرس حرکت طالب و یا دیګر مخالفین مسلح حاکمیت امروز و حاکمیت امروزی انزجار و تنفر خویش را به ګونه های مختلف تبارز میدهند. توجه کنید به یکی دو مثال: (... بیاد داشته باشند که زنان افغانستان که بیش از پنجاه فیصد جمعیت آن کشور را تشکیل میدهند به هیچ وجه خواهان زندګی تحت سلطه رژیم طالبان که افغانستان و جهان آنرا برای پنج سال تجربه نموده است - نیستند. آوردن طالبان به افغانستان به معنی بستن دروازه ها بروی انکشاف و شګوفایی، پایمال ګردیدن حقوق زنان، آفتادن امور سیاسی افغانستان بدست پاکستان و عربستان سعودی و بازګشت به وحشت و عقب ماندګی خواهد بود. ... نه از طریق مصالحه با طالبان بلکه مقابله شدید و پاکسازی مناطق جنوب .... لینا روزبه - افغان جرمن آنلاین – مصالحه با کی؟ مؤرخ ۳/۲/۲۰۱۰ ).
به فهم ما ګروه – حزب و سازمان را مبنی بر معیار ها و شناخت دیروز مبنی براینکه ( حکمتیار آشتی ناپذیر است! روزنامه هشت صبح مؤرخ ۴/۲/۲۰۱۰)آن و یا این آشتی ناپذیر است نباید منحیث سند و تأکید تعیین کننده باقی ګذاشت و در مورد سنګک و بی تغییر فکر باقی ماند.
دقیقا مردم افغانستان تلاش و حق دارند بدانند که این حرکت طالب و دیګر مخالفین مسلح با حرکت طالب و مخالفین مسلح حاکمیت امروز با این حرکات سیاسی و نظامی دیروز چه تفاوت دارند.
مردم حق دارند بدانند که حاکمیت امروز چه تدابیر خیر و خدمت عملی امروز در تفاوت با دیروز روی دست دارند. این حق ملت است و صلح خواهان جهان است. مردم چشم و ګوش باز دارند و قضاوت خواهند کرد.
چه جای تعجب است که با کشتن و اعدام محصلان و متعلمان و در خطر قرار دادن حتی مکاتب و مدارس توسط حرکت طالبان و عده دیګر از مخالفین مسلح حاکمیت امروز و تحت کارنامه های مشابه شان مردم به ضد شان قرار ګرفته و استدلال وموضع مخالف شان را دارند. مثلا پوهانددوکتورم.ا. زيار- (اکسفورد، ١٧-٥-١٠)در جواب آقای زیرکیار مینویسد: طالبي مقاومت ملي نه، بلکې ايډيولوجيکي دی.
(( له دې ټولو سره سره، پرڅه چې زما سر نه خلاصېږي، هغه د طالبانو تر هګري او بيا ځانمرګي ترهګري((مقاومت)) بلل دي!
د شهرت ننګيال له منښتې به يې راپيل کړ م: ))...په جهادي پیر کې موږ د خپلو سرغندويانو تر اغیز لاندې دومره راغلي وو چې د پاچا خان خبرې مو د کابل کمونیستي واکمنۍ او د شوروي لښکرو په ګټه انګیرلې. هغه به همدا ويل داد زبرځواکونو جنګ دی، تاسې ولې په لوی لاس خپل هیواد ورانوئ، زه به مو له کابل حکومت سره د روغې جوړې منځګړيتوب وکړم .
دا به ومنو چې اوسنۍ ځانمرګي ترهګري يې د امريکا په سروالۍ د بهرنيو نيواکګرانو او کورنيو نوکرانو پر وړاندې يو رازمقاومت دی،خو ملي نه، بلکې سوچه ايديولوجيک دی. په بله وينا، د خاورې او ولس پرځای دخپل((اسلامي امارت)) د بيا راتپلو په موخه دی، هماغه امارت چې واک او لارښوونه يې د پخوا په څیر په عربو او پاکستا نيانو اړه ولري او کومه افغاني- پښتني پېژند نښې او ورسره ورسره د نومهالې پوهې، فرهنګ او تمدن نښې نښانې چې تېر ځل يې له بلوسنې او مسخونې راپاتې دي، هغه هم يومخيزه له منځه يوسي. پر نارينه وو ږيرې او پټکي اجباري کړي، پر ښځمنو دعربو د((جهالت)) پېر راولي او دکور پر ګور يې ومنډي او پر هندوانو سېکانو او نورو نامسلمانانو ځانګړې ژوند توګې او يو نيفورم اغوستو ته اړباسي. زه ګومان نه کوم د احمد رشيد او امريکايي بل اندي(ديګر انديش يا ديسیندېنټ) رسنوال او ليکوال يې د واکمنۍ د بيارامنځته کېدنې پلوي اوسي!))
بر حرکت طالبان و شورای مرکز شان، و دیګر جوانب ذیدخل تراژیدی مردم افغانستان است، که اګر مدعی خدمت به مردم و اسلام اند در موارد اعتراضات فوق و در برابر اعتراضات باید جواب داشته باشند. ضرورت تدابیر عملی داشتن درین راستا به علت یک عامل عمده دیګر نیز است و آن اینکه فهم ، شناخت و اعتراض مردم و جهانیان در رابطه به اسلام به معیار های اعمال از افراد و سازمانهای صورت میګیرد که خود را تیکه داران اسلام میدانند. بلی اسلام به ذات خود ندارد عیب – هر عیب که است در فهم ما ست. در مسلمانی ماست.
اینها حق ندارند با اعمال خویش مردم را از سلام روی ګردان سازند. ګناه این روګشتاندن از اسلام به دوش همین نیرو های به نام اسلام خواهد بود که خواسته و نا خواسته در خدمت ستراتیژی های دیګران به خرابی خانه و کاشانه افغانها مصروف اند.
بلی این اعمال بی سر و بی پا دین اسلام را دین ارهاب ، بمب ګذاری وتشدد معرفی وخلاصه میکنند.
این اعمال و خلاصه کردن کار و پیکار حق و تحقق اهداف سیاسی و اسلامی را صرف و صرف در تشدد ، خراب کاری و بمبګذاری خلاصه کردن در تحلیل نهایی به نفع اسلام، به نفع ملت افغان و به نفع بشریت نبوده و نیست.
این اعمال بر برحق بودن مطالبات اولی شان و خدمت ګار بودن شان سوالیه های ګذاشته و تأثیر معکوس خواهد داشت.
این اعتراضات را نادیده ګرفتن سبب تجرید شان از ملت و جهان شده و انزجار ملت و مواخذه الهی را در بر خواهد داشت.
بلی این حق ما است که به راست بودن نسخه و راه خویش ایمان داشته باشیم و برای توسعه آن از راه های متمدن کار کنیم. اما ما حق نداریم که نظر خویش را بر دیګران تحمیل کنیم.
ما منحیث تبعه کشور حق نظر خویش را داریم. اما منحیث مسؤل امنیتی و صلاحیت دار حکومتی حق نداریم معیار نظر و راه خویش را با استفاده از پست دولتی بر دیګران تحمیل نموده و به متر و اندازه ګیری ما کسانی که موافق نیستند آنها را مورد تعقیب و پیګرد قرار دهیم.
با عین روش حد اقل ګستاخانه حق قضاوت و انتخاب دیګران را به خود انتقال میدهیم. روش که اکثریت حاکمیت های استبدادی در تاریخ کشور ما و کشور های دیګر جهان نمودند و مینمایند.
کشور ها و نیرو های خارجی ، پاکستان ، ایران ، امریکا ، انګلیس، بخش از کشور های شرق میانه به شمول حکومت عربستان سعودی و تمام منابع خارجی در کشورما استراتیژی های خویش را دارند و در اکثریت و حتی تمامی موارد منافع خویش را اولویت خواهند داد.
عده شان با ما کمک خواهند کرد تا این جنګ را تا اخیر دنبال کنیم. اما بر ماست تا با هوشیاری و زعامت نیک و مدبر خود و مردم خود را بالاخره ازین تهلکه نجات دهیم.
بر ما ست تا ازین هم دیـر نه شده ما خود بیدار شده با تفاهم بین الافغانی مصالحه و مفاهمه خیر به مفهوم بالا و با درنظر داشت ملاحظات فوق زمام امور خویش را و ابتکار عمل را بدست خویش ګرفته و مردم خویش را ازین ظلم و تعدی نجات دهیم .
برماست با صدا های صلح و نجات مردم افغانستان همصدا شویم.
بلی چنین است فهم من از تلاش های جرګه صلح ونجات مردم افغانستان.
الله تعالی میفرماید: ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم - خدای هم نه بدلوی حال د هغه قوم – څو چه خپل حالت بدل نه کړی په خپله.
بلی باید سرنوشت خویش را بدست خویش ګرفت وادای رسالت کرد.
بلی برماست تا رسالت خود را اداء بداریم و صدای خویشرا با صدای صلح و نجات همصدا سازیم.
والسلام علی مـــن اتــبع الهـدی
سپاهی صلح خیر و تفاهم نیک