- 4 کاله دمخه (21/09/2020)
- مصطفی عمرزی
- 1110
از همان روزها كه سرزمین و هستی ما در گرداب رویدادها فرو رفتند، فرو رفتن در مقال "خود" و "ویژهی خود" رسم ماند و مثل این میماند كه مفهوم سرزمین و داشتههای مشترك، میراثی شدند كه اگر بر دور "هم" گردآورند، هراساناند كه حاشیههای "مهم ساخته"، از درون متنها كنار بمانند كه نیازی برای حاشیه نویسی نداشتند.
در این اندیشه، برایم سهل و حتی خوب نخواهد بود كه به ترسیم سیمای بپردازم كه مردم ما، وجود و هستی او را در گرانمایههای زندگانی خویش لمس كرده بودند؛ اما این اجازه را نیز كسی ندارد تا نگذارد غبارهایی را بزداییم كه در وقت تقسیم سهم، بر آن سیمای آشكار پاشیدند و از عقب پالایش آنان، گاه قهرمان قومی، گاه اسطورهی منطقه و گاه اندیشهی سلیقه وی نمایان میشود و این، همان تركیبها و كلمات متضاداند كه در برابر صفت قهرمان ملی، صف میبندند.
از نشستها و اجتماعها تا تجربهی نخستین (قیام بر ضد ریاست جمهوری شهید داوود)، حضور در برابر سربازان اتحاد شوروی، سالیان دشوار حاكمیت تنظیمی و بالاخره داستان مقاومت، هرچند در بررسی و بازتاب سالیان دشوار، حماسهها و امیدها، بخشهای مهمی در تاریخ معاصر افغانستان و برای شهید احمد شاه مسعود، ویژه اند، این روند تاریخی- سیاسی كه در بستر اجتماع ملت، سهمی برای ادبیات و فرهنگ نیز گذاشت، همان مسیری را نمی پیماید كه دنبال افادهی میراثهای ملی و مردمی، مردی از بزرگان سرزمین خویش باشیم.
صدای جنگ و نقش سلاح، سوژههای دلچسپ و بخشهای مهمی از یادگارهای زندگانی مجاهدان افغان و ناموری در میان آنان (شهید مسعود) است كه وقتی ایثار ملت در قربانگاه سیاست ذبح شد، همان قدر بزرگ نمایی می شود كه رفته رفته تا اوج مداخلات و رویدادهای غم انگیز جنگهای داخلی، سَر مخالف را در سِر مخالفت با ارزشها و معنویات افغانان گرم نگه داشت و هرچه برای زودودن دود سلاح میكوشیم، نمی گذارند تا از میان سیاهی، داستانها و حقایقی را روشن كنیم كه فصلهای راستی را مردان و زنان این سرزمین بودند؛ یعنی سیاستهای تحمیلی كه در بحث سیاست زدهگی كنونی، جلو افتاده اند، میلان را به نفع دیگران، حفظ میکنند.
آن سالیان دشوار (دهههای بحران- از هفت ثور تا سقوط طالبان)، گرچه صحنههای نظامی را برای نیازهای بیرونی چشم گیر میكردند، از صحنههای نیز دور نماندند كه هواخواهان چهاردیواریهای تعصب و ذهنیتهای عقب افتاده، همانند سوژه هایی كه مجال تسكین عصبیت قومی بودند، تحویل گرفتند و این داد و گرفت در پسین، در تحویلخانههای تحویلدارانی ماند كه پس از دو دهه از پایان جهاد و بیش از ده سال پس از شهادت احمد شاه مسعود، انتشارات قوم و قبیله، روستا و منطقه و اندیشه و مرامهای اند كه در درگیری هرچه بیشتر با آنها، فقط كمترین مایه از كارنامههای واقعی مردان خدا و مدافعان سرزمین ما، یافت میشوند.
این تحریف كه همراه "ستمگران" بود، دشواری پالایش واقعیتهای جهاد و مقاومت را با تخته سنگهای خارایی مخالفان، چنان بر تن و روان افغانان قرار میدهد كه اگر بخواهیم بركنار از سیلاب سیاسی، در كرانهیی، خود و حقیقت ایثار مردان و زنان سرزمین را اندیشه كنیم، نمیگذارند كه: "تعریف حزبی و تباریاش را نخواندهیی!"
نوسانهایی سطرهای بالا كه مقداری در درونگرایی نویسندهاش، شكل ظاهری و پیچیده دارد، در همان معنی یا مایهی اصلی میخواهد بگوید كه اگر فریاد ملت مان را در دود آتش، بخشی از پردازهای سیاسی خود میدانند و اگر مصیبت سالیان فراموشی (حاكمیت تنظیمی) را در میزان حقوق بشر، پروندههای جنایی ساخته اند و اگر شیون را در مقاومت مردم، ناشنوا بودند، یادشان نرود كه اگر دَرب مكتب و درس را بستند، این شانس را ارزانی كردند كه احساس ملت برای وی، تضمین كند:
حقیقت ایثار، شهادت و مرام نیكمردان ما، فقط افسانه نبود. ما آموخته ایم و این آموخته ها را همان ماندگار های خواهیم كرد كه از ارزش های خوب و انسانی خویش، به یادگار داریم و مهمترین اصل در بقای آن ها، توجه بر كلیت آن ها به مفهوم ملی و سرزمینی ست.
سرخط ورځپاڼه