نمایش‌نامه‌ی (!) کندز از حقیقت تا توهم


  • 4 کاله دمخه (21/09/2020)
  • سمیر رضایی
  • 1415

جهت تحلیل موضوع مشخص به معلومات کافی نیاز است تا در پناه آن به تحلیل همه جانبه پرداخته شود. همچنان ضرورت بر آن است، تا جهت تحلیل واقعه‌ی مشخص اطلاعات و دانستنی‌های کافی و مستندات محکم وجود داشته باشد و نیز برای تفسیر برخی وقایع آزمایش‌های نیز انجام می‌شود. در موجودیت یک چنین معلومات و اطلاعات است که به تحلیل درست و منطقی دست می‌یابیم؛ اما در کشور ما اکثرا افراد، اشخاص و گروه‌های وجود دارد که در نبود معلومات و اطلاعات کافی نیز جواب همه‌ی سوالات را با خود دارند. تا حدی زیادی این برخورد از اثر توهم ایجاد شده‌ است که در ذهن نویسنده و یا پردازنده خطور می‌کند. این توهم را توهم توطیه نیز می‌گویند.

بطور خلاصه توهم یا تیوری توطیه (Conspiracy Theory) را چنین تعریف کرده می‌توانیم: تیوریکه رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجه‌ی نقشه‌ی مخفیانه‌ی گروهی دسیسهگر (عموماً قدرتمند) میداند. و یا هم تیوری توطیه عبارت است از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی.
با توجه به تعاریف فوق دلایل عمده‌ی تیوری توطیه را چنین برشمرده می‌توانیم:
1. جزم‌گرایی (Dogmatisme)
2. عدم اطلاعات و معلومات کافی
3. انحراف اذهان عامه
4. ایدیالوژی
5. کم‌حوصله‌گی
در پی سقوط شهر کندز بدست طالبان اکثرا تحلیل‌های مطرح و در خور اذهان عامه داده شد که از سویی فاقد اطلاعات دقیق بود و از سوی دیگر اذهان عامه را به بیراهه کشانده اند. در اوایل سقوط کندز، این شهر با شهر موصل عراق مقایسه گردید؛ اما بعد از تصرف این شهر بدست نیروهای افغان با نشر مقالات و تحلیل‌ها در پی رد نظر پیشین خود پرداختند.
تا هنوز دلیل اصلی سقوط کندز بگونه‌ی واضح مشخص نیست، هیات حقیقت‌یاب حکومت افغانستان و نیز هیات حقیقت‌یاب نیروهای ناتو سرگرم تحقیق و جمع‌آوری معلومات هستند، تا باشد دلایل سقوط شهر مزبور آشکار گردد.
در این میان بعد از اعلام اوباما مبنی بر حضور 5800 نیروی امریکایی تا اخیر سال 2017م و استقبال آن از طرف دولت افغانستان رییس دفتر رییس جمهوری پیشین، آقای عبدالکریم خرم، ادامه‌ی حضور نیروهای امریکایی را با سقوط کندز مرتبط دانسته و در مطلب نوشته است که سقوط شهر کندز از پیش پلان شده بود، تا باشد زمینه‌ی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را مهیا سازد.
با توجه به تحلیل آقای خرم ذکر چند مورد ضروری پنداشته می‌شود:
حضور نیروهای آمریکایی
از ایجاد نظام جدید در افغانستان تاکنون نیروهای ناتو تحت رهبری آمریکا در افغانستان حضور دارند؛ اما با امضا توافق‌نامه‌ی امنیتی و دفاعی کابل- واشنگتن این حضور قانون‌مند گردیده که حضور نیروهای آمریکایی پس از سال 2014م نیز در چهارچوب همین توافق‌نامه گنجانیده می‌شود. بند اول ماده‌ی 26 توافق‌نامه‌ی همکاری‌های دفاعی و امنیتی کابل واشنگتن در باره‌ی انعقاد، تعدیل و فسخ قرارداد چنین است: «این قرارداد از تاریخ اول جنوری 2015 میلادی پس از آن نافذ می‌گردد که طرفین از مجاری دیپلماتیک در مورد تکمیل شرایط قانونگذاری داخلی‌شان که برای انفاذ این قرارداد لازم می‌باشد، به یکدیگر اطلاع دهند. این قرارداد تا پایان سال 2024 میلادی و فراتر از آن نافذ می‌باشد، مگر اینکه به تأسی از حکم بند 4 این ماده ملغی گردد».
با توجه به نکتۀ بالا، حضور نیروهای آمریکا در چهارچوب توافق‌نامۀ فوق تا اخیر 2024 بگونه‌ی قانونی جواز دارد. در این میان انتقاد ‌که بالای حکومت وحدت ملی صورت می‌گیرد، چرایی امضای توافق‌نامه‌ی امنیتی است؛ اما مبنا و اساس این توافق‌نامه، پیمان استراتیژیک میان افغانستان و آمریکا است که در سال2012 از طرف رییس جمهوری پیشین حامد کرزی و بارک اوباما امضا گردیده است. در مقدمه‌ی متن توافق‌نامه‌ی امنیتی آمده است: «با تایید موافقت‌نامه‌ی همکاری‌های دراز مدت استراتژیک میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی افغانستان (موافقت‌نامه‌ی همکاری‌های استراتژیک) که در دوم ماه سال 2012 میلادی امضا شده و با تاکید مجدد بر تعهد طرفین طوری که در این موافقتنامه پذیرفته شده و طرفین متعهد شده‌اند تا همکاری دراز مدت استراتژیک در حدود اختیارات مورد نظرشان به انضمام تحکیم صلح، امنیت و ثبات، تقویت نهادهای دولتی، حمایت از توسعه‌ی درازمدت اقتصادی و اجتماعی افغانستان و تشویق همکاری‌های منطقوی را تقویت نمایند. با تایید مفاد موافقتنامه‌ی همکاری‌های استراتژیک مبنی بر اینکه همکاری میان طرفین بر مبنای احترام متقابل و منافع مشترک استوار می‌باشد... طرفین چنین توافق می‌کنند...».
بنابراین تمدید حضور نیروهای آمریکایی تا اخیر سال ۲۰۱۷م بخش توافق‌نامه‌ی امنیتی افغانستان و آمریکا است؛ مگر این‌که یکی از طرفین خواهان لغو این توافق‌نامه گردد. در صورت لغو توافق‌نامه مسئله توطیه مطرح گردیده می‌تواند؛ چون در شرایط حاضر ضرورتی بر توطیه دیده نمی‌شود.
مسئله کندز
کندز در حالی بدست طالبان سقوط کرد که پیش از این مقامات بلند رتبه‌ی افغانستان از برنامه‌های شدید جنگی طالبان و  حمایت پاکستان از این گروه خبر داده بودند. مقامات افغان اهداف طالبان را چنین برشمرده بودند: سقوط 4-8 ولایت مشخص، انسداد شاه‌راها، سقوط ولسوالی‌ها و تصرف نکات مهم. فعالیت‌های طالبان نیز به همین منظور گسترش یافت و شیوه‌ی نبرد را از پارتیزانی به رویایی تبدیل کردند. از 4-8 ولایت فقط به یکی دست یافتند و تاهنوز هیچ شاه‌راهی مسدود نگردیده است. از سویی هم نیروهایی آمریکایی در نبرد با طالبان مسلح سهم خود را داشتند و بنابر گفته‌های مقامات افغان، بدون همکاری نیروهای ‌هوایی ایالات متحده تصرف دوباره‌ی ¬¬شهر کندز متصور نبود. تا هنوز هیچ سندی مبنی بر دست داشتن آمریکا در سقوط کندز ارایه نگردیده است و روشن نیست که آیا آقای خرم در این زمینه سندی بدست دارند یا خیر؛ اما جواب این سوالات با آقای خرم است: آیا واقعا آمریکا در پی تفرقه‌افگنی در کشور است؟ اگر بلی پس امضای پیمان همکاری‌های استراتیژیک (2012) با این کشور به چه معنا بود؟ تسریع تفرقه‌افگنی یا امتیازدهی به حلقات داخل ارگ؟ چرا آقای خرم در زمانی‌که رییس دفتر رییس جمهور بود، در این مورد صدای خود را بلند نکردند؟ آیا سهمی برای‌شان رسیده است؟ اگر بلی چه سهمی؟
توهم توطیه
تاهنوز اطلاعات دقیق از سقوط کندز در دست نیست. طالبان شهر را تصرف کردند، مقاومت نیروهای افغان ادامه داشت و پس از سه روز این شهر دوباره به تصرف نیروهای دولتی درآمد. با توجه به تعریف تیوری توطیه (تیوریکه رویداد کنونی یا تاریخی را نتیجه‌ی نقشه‌ی مخفیانه‌ی گروهی دسیسهگر (عموما قدرتمند) میداند) این امر واضح می‌گردد که آقای خرم بدون ارایه مدارک و شواهد، بنابر دید ایدیالوژیک خود، در نبود اطلاعات دقیق و کافی، با کم‌حوصله‌گی تمام در پی انحراف اذهان عامه است. روشن نیست که چه چیزی نصیب وی می‌گردد؛ اما تا حدی توانسته است اذهان عامه را به بی‌راهه کشانده و منحرف نماید.
سرخط‬ ورځپاڼه