اشیا تایمز- عبدال سید
مترجم – سیدجمال اخگر
طالبان در توافق نامه دوحه با ایالات متحده امریکا تعهد کردند که اجازه نمی دهند گروه های هراس افگن برای توطیه بر ضد آمریکا و متحدانش از خاک افغانستان استفاده کنند.
اما سوال اینجاست که آیا طالبان فقط برای این که ایالات متحده را راضی نگهدارد تا نیروهایش از افغانستان را خارج کند ، طوری وانمود می کند که القاعده متحد پیشینه اش در مناطق تحت کنترول طالبان حضور ندارند ؟
طالبان در توافقنامه دوحه تعهد در کنار سایر موضوعات تعهد کردند که به گروههای تروریستی مانند القاعده پناه نداده و تمامی روابط خود با این گروه را که بخاطر انجام حملات تروریستی 11 سپتامبر مشهور است ، قطع کند . و در بدل این تعهد طالبان، ایالات متحده تعهد می کند که تمامی نیروهایش را از افغانستان بیرون کند ،به گمان برخی میتواند زمینه را برای بازگشت طالبان به قدرت فراهم کند. ایالات متحده اکنون حدود 5 هزار سرباز در افغانستان دارد که تعداد آنها تا اوایل سال 2021 به دوهزار و 500 نفر کاهش خواهد یافت.
ایالات متحده همچنین به تسهیل توافق سیاسی بین طالبان و حکومت رییسجمهور غنی کمک میکند. درحالیکه گفتوگوهای صلح در دوحهی قطر هنوز به پیشرفت قابل ملاحظه ای نرسیده است، یک توافق میتواند به طالبان بهعنوان یک بازیگر سیاسی در سطح بینالمللی مشروعیت ببخشد.
برخی از پرسش ها تا هنوز بی پاسخ باقی مانده است که آیا حضور القاعده به واقعیت پس از سه دهه در افغانستان پایان یافته است ؟ و آیا جهان از تهدیدات القاعده که از کوهها و مناطق صعبالعبور افغانستان سرچشمه میگیرد، در امان است؟
در این خصوص دو روایت وجود دارد که پاسخهای متفاوتی را به این پرسشها میدهد.
طالبان ادعای سوء می کنند که القاعده دیگر در افغانستان حضور ندارد. مخالفان این روایت اما معتقدند که خاموشی اخیر القاعده یک استراتژی توافقی برای پنهانکردن حضور این گروه در افغانستان به منظور تسهیل توافق صلح طالبان با ایالات متحده است.
این میتواند بدین معنا باشد که افغانستان هنوز یک مرکز مخفی و دردسترس برای گروههای شبه نظامی اسلامگرا است که تهدیدات جدی برای امنیت منطقهای و جهانی دارند.
همهی کسانی که خواهان خروج هرچه سریعتر نیروهای امریکایی از افغانستان هستند و نیز کسانی که خواهان بازگشت طالبان به قدرت هستند، کاملا از موفقیت توافق صلح ایالت متحده و طالبان که در 29 فبروری 2020 در دوحه امضا شد، حمایت میکنند.
آنها احساس میکنند و میترسند که اگر شواهد جدیدی در مورد ادامهی تهدید القاعده در افغانستان به دست آید، به طور بالقوه میتواند توافق نهایی صلح ایالات متحده و طالبان را به هم بزند. بنابراین آنها اصرار دارند که القاعده دیگر در این کشور وجود ندارد.
طالبان، هواداران آنها در افغانستان و برخی از قدرتهای خارجی کسانی هستند که به شدت در پی جاافتادن این روایت اند. این لیست همچنین شامل بسیاری از منتقدان افغان طالبان میشود که هرچند از این گروه اسلامگرا حمایت نمیکنند اما معتقدند که منازعه افغانستان ریشه در حضور نیروهای خارجی دارد و بنابراین میخواهند که این نیروها هرچه زودتر کشور را ترک کنند.
مخالفان این تصور که القاعده افغانستان را ترک کرده، مخالف هرگونه توافق سیاسی با طالبان اند. بسیاری از آنها معتقدند که خروج ایالات متحده طالبان را به قدرت میرساند و کشور را به مرکز ستیزهجویی اسلامگرا تبدیل میکند. طرفداران این روایت شامل دولت فعلی افغانستان، نیروهای سیاسی ضدطالبان و برخی تحلیلگران سیاسی و امنیتی هستند که القاعده و روندهای تروریسم جهانی را از نزدیک رصد میکنند. آنها معتقدند که هم خود القاعده و هم طالبان حضور القاعده در افغانستان را پنهان میکنند.
طالبان و حامیانشان هرکسی را که موجودیت القاعده در افغانستان را یک احتمال میدانند، برچسب «مخالف صلح» میزنند.
با اینحال معتبرترین ادعاها درباره ادامهی حضور القاعده در افغانستان در گزارشهای تیم کمیته تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نظارت بر القاعده، داعش و طالبان، مطرح شده است. در این گزارشها بارها ادعا شده است که طالبان با القاعده در افغانستان رابطه نزدیکی دارد و این ارتباط حتا پس از توافق ایالات متحده و طالبان در 29 فبروری 2020 ادامه یافته است.
آخرین ادعای اینچنینی اظهارات ادموند فیتون براون، هماهنگکننده تیم نظارتی سازمان ملل متحد است که اخیرا در یک سیمینار آنلاین درباره آینده افغانستان گفت که طالبان ارتباط نزدیک خود را با رهبران القاعده در افغانستان از جمله ایمنالظواهری، رهبر مصری این گروه، حفظ کرده است.
فیتون براون ادعا کرده است که طالبان در جریان مذاکراتشان با ایالات متحده مرتبا از القاعده مشوره میگرفتند. او حتا ادعا کرده که طالبان برای احترام به روابط تاریخی خود با القاعده، به این گروه «ضمانتهای غیررسمی» داده است. طالبان و هواداران این گروه چنین ادعاها را رد کرده و گفتهاند که این ادعاها توطئهای برای تخریب توافقنامه ایالات متحده و طالبان است.
القاعده در گذشته به داشتن روابط نزدیک با طالبان اذغان کرده است. رهبری گذشته و حال این گروه از جمله بنیانگذار آن، اسامه بن لادن و رهبری فعلی آن ایمنظواهری، بارها به طالبان ادای احترام کردهاند و حتا یکی از واحدهای ویژه خود را به نام ملامحمد عمر، بنیانگذار طالبان، نامگذاری کردهاند.
روابط القاعده و طالبان در بیانیه ظواهری پس از خروج القاعده در سال 2015 از وزیرستان پاکستان، منطقهای که از سال 2004 برای بیش از یک دهه مرکز قدرت القاعده بود، آشکار بود.. در سال 2015 کارزار هوایی هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده و به دنبال آن عملیات گسترده ارتش پاکستان، القاعده را از وزیرستان بیرون راند.
ظواهری در این بیانیه خود اذعان کرده که این دوره مانند زمانی که ایالات متحده برای اولینبار در سال 2001 به افغانستان حمله کرد یک دوره دشوار در تاریخ القاعده بوده است. او در بیانیه خود طالبان را به خاطر منتقلکردن اعضای القاعده به مراکز قدرتشان در خاک افغانستان، ناجی القاعده در وزیرستان در آن دوران سخت خوانده است.
اما حمایت طالبان از القاعده محدود بوده. شواهد معتبر نشان میدهد که رهبران ارشد القاعده ازجمله حمزه بن لادن و شیخ ابوخلیل المدنی، پس از خروج القاعده از وزیرستان توسط حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در قلمرو طالبان [در خاک افغانستان] کشته شدهاند. القاعده سالها درحال آمادهکردن حمزه بن لادن بهعنوان رهبر آینده این گروه بود. المدنی پس از ظواهری ارشدترین رهبر القاعده در منطقه بود. کشتهشدن حسام عبدالرئوف، رییس تیم رسانهای القاعده در این اواخر، نیز نشان داد که اعضای القاعده توسط طالبان افغانستان محافظت میشوند.
علاوه براین، رهبری ارشد شاخه منطقهای القاعده در جنوب آسیا معروف به «القاعده در شبهقارهی هند»، نیز اخیرا در عملیات ضدتروریسم ایالات متحده بر مراکز قدرت طالبان در افغانستان کشته شدهاند. مولانا عاصم عمر، رییس القاعده در شبه قاره هند، فرمانده خطاب منصور، رییس نظامی این گروه، الصحاب، رییس تیم رسانهای این گروه و انجنیر اسامه ابراهیم غوری از جملهی این افراد بودند. کشتهشدن این افراد نشان میدهد که آنها مهمان رهبری محلی طالبان بودند که در بیشتر موارد با مهمانانشان کشته شدند.
هرچند منابع افغان و امریکایی مدعی اند که این افراد کشته شدهاند، اما القاعده و طالبان به طرز متعجبکنندهای درباره آنها سکوت پیشه کردهاند. بسیاری از تحلیلگران افغان و غربی این سکوت را بخشی از استراتژی این دو گروه برای پنهانکردن روابط دیرینه دو طرف میدانند.
هرچند القاعده در راهاندازی حملات 11 سپتامبر و برنامهریزی آن از خاک افغانستان دستورات ملاعمر رهبر طالبان را نقض کرد اما طالبان هرگز به خاطر هزینههای سنگینی که برای این کار القاعده پرداختند، این گروه را سرزنش یا مورد انتقاد قرار ندادند.
برعکس، طالبان سقوط رژیمشان و خسارات و مشکلاتی را که به خاطر القاعده متحمل شدهاند، یک فداکاری دینی بزرگ عنوان کردهاند که در صورت لزوم تکرار خواهند کرد.
ملا دادالله، ملا حسن روحانی، استاد یاسر، خلیفه سراجالدین حقانی و ملاسنگین زدران چندتن از رهبران ارشد طالبان هستند که در موارد مختلف از القاعده به خاطر اینکارشان تمجید کردهاند.
اسناد به دست آمده از مخفیگاه اسامه بن لادن ـ دریچهای به دنیای مخفی القاعده ـ تأیید میکند که روابط القاعده و طالبان محدود به بیانیههای عمومی نبوده است. طبق این اسناد، رهبران هردو گروه روابط نزدیک و صمیمانه داشتهاند و مرتبا درباره مسائل مهم با یکدیگر مشوره میکردند.
این اسناد نشان میدهد که القاعده به حمایت اقتصادی از طالبان همانند دوره پیشا یازده سپتامبر ادامه داده است. همچنین مدارک ویدیویی زیادی وجود دارد که توسط رسانههای رسمی القاعده منتشر شده و نشان میدهد که افراد این گروه در بسیاری از ولایات افغانستان تحت فرماندهی طالبان میجنگند.
طالبان ظاهرا القاعده را از همان ابتدا درباره مذاکرات محرمانهشان با ایالات متحده مطلع نگه داشتهاند. طیب آغا، رییس دفتر سیاسی طالبان که با حکومت ایالات متحده ارتباط برقرار کرده بود، قبلا با اسامه بن لادن تماس مستقیم داشت. آغا حتا دو هفته قبل از کشتهشدن اسامه، نامههایی را برای وی ارسال کرده بود.
یکی از نامههای بن لادن خطاب به معاونش در وزیرستان در آنزمان نیز نشان میدهد که او میترسید برخی از رهبران طالبان در برابر خواستههای ایالات متحده در مورد القاعده، مقاومت نکنند. بن لادن حتا یک «پلان B» را برای کمک به طالبان پیشنهاد کرده بود که در صورت هرگونه فشار، نشان میداد که رهبران القاعده در خارج از افغانستان از جمله در پاکستان کجا مخفی شوند و چگونه دوباره مخفیانه وارد افغانستان شده و پراکنده شوند.
اما اظهارات ظواهری درباره حمایت طالبان از خروج القاعده از وزیرستان و بعدا کشتهشدن رهبران القاعده در افغانستان نشان میدهد که این گروه هرگز نیازی به اجرای پلان بی بن لادن نداشته است.
تأسیس القاعده در شبهقارهی هند، نیز میتواند بهعنوان بخشی از استراتژی گستردهتر القاعده برای بیرونراندن امریکا از افغانستان تلقی شود. تجزیه و تحلیل تولیدات رسانهای این گروه نشان میدهد که القاعده در شبهقارهی هند عمدتا در جنگ علیه نیروهای امریکایی و افغان در افغانستان درگیرند نه در سطح جهانی.
القاعده در شبه قارهی هند مانند هستهی القاعده مستقر در وزیرستان طی سالهای 2004 تا 2011، هرگز، نه تلاش کرده است و نه نشان داده است که اهداف تروریستی فراملی علیه متحدان امریکا خارج از افغانستان و پاکستان دارد. اما رهبری القاعده در شبهقارهی هند نشان داده است که به دخالت در درگیری پاکستان در کشمیر با هند، علاقهمند است.
جالب اینکه این گروه پس از امضاشدن توافقنامه صلح بین طالبان و ایالات متحده در 29 فبروری در دوحه، به طور رسمی اعلام کرد که از درگیری افغانستان جدا میشود و به جای آن بر منازعه دیرینه هند-کشمیر تمرکز میکند.
همانطور که تاریخ القاعده نشان میدهد، این گروه تروریستی هرگز به طور جدی درگیر منازعه کشمیر نبوده است، اگرچه قبل از 11 سپتامبر با برخی از گروههای جهادی مستقر در کشمیر روابط نزدیک داشت.
القاعده به جای درگیرشدن در کشمیر، جهادیان کشمیری را جذب صفوفش کرده و از آنها برای اهداف جهانی خود استفاده میکند. تلاش القاعده برای ایجاد حضور غیرمستقیم نمادین در کشمیر احتمالا برای منحرفکردن توجهات از حضور دیرینه این گروه در افغانستان است. این تلاش همچنین نشان میدهد که یکی از اهداف اصلی تأسیس القاعده در شبهقارهی هند توسط القاعده مادر این بوده است که نشان دهد القاعده در شبهقارهی هند تهدیدی برای منافع جهانی امریکا نیست و همانند گروههای جهادی کشمیری تحت حمایت دولت پاکستان، فقط بر مسائل محلی متمرکز است.
از آنجایی که القاعده از طالبان در دو دهه شورش این گروه علیه نیروهای امریکایی و افغان کاملا حمایت کرده است، القاعده احتمالا از توافق صلح طالبان با امریکا و هدف اساسی طالبان که بیرونراندن نیروهای امریکایی از افغانستان است، نیز پشتیبانی میکند.
طالبان به وضوح مهمترین شریک استراتژیک القاعده در منطقه است. و هنوز مشخص نیست که آیا القاعده از افغانستان برای پنهانکردن رهبران خود و نظارت بر گروههای وابستهی خود در سراسر جهان استفاده خواهد کرد، یا بار دیگر از خاک افغانستان ـ در صورت بازگشت طالبان به قدرت ـ برای برنامهریزی عملیات تروریستی علیه ایالات متحده و متحدانش استفاده خواهد کرد.
در هر صورت، سکوت القاعده در افغانستان کرکننده و همچون همیشه بالقوه کشنده است.