آسیب هایی که دیموکراسی آمریکا از ترامپ متحمل شد

آسیب هایی که دیموکراسی آمریکا از ترامپ متحمل شد


  • 3 کاله دمخه (09/11/2020)
  • سید جمال اخگر
  • 1332

منبع : نیویارکر

نوشته : دیوید رمنیک

مترجم : سید جمال اخگر

امریکا در سوم نومبر 2020 انتخابات راه اندازی کردند و دیموکراسی پیروز شد ،جو بایدن، پیروز آرای مردم با اختلاف بیش از چهار میلیون رأی، برنده رأی الکترال شده است و چهل ‌وششمین رییس‌جمهور ایالات متحده خواهد شد. سناتور کامالا هاریس، دختر پدری سیاه‌ پوست و مادری هندی-امریکایی، به‌عنوان معاون رییس‌جمهور تاریخ‌ساز خواهد شد.

دونالد ترمپ، که دوره‌ی خود را به‌عنوان عیب‌جوترین شخصیتی که تاکنون دفتر بیضی ریاست‌جمهوری کاخ سفید را اشغال کرده، به پایان می‌رساند، تا آخرین لحظه دروغ گفت و قبل از پایان شمارش آرا ادعای پیروزی کرد و «آن‌ها» را که معلوم نیست کی‌ها هستند، به تلاش برای «سرقت انتخابات» از او متهم کرد. او مصمم است که پرونده‌ ــ هرچند ناحق ــ اش را در دادگاه‌ها و رسانه‌های جناح راست پی‌گیری کند. اگر او از طرف خود ناآرامی‌های مدنی را برانگیزد هم هیچ شوک ‌آور نخواهد بود. اگر این چهار سال گذشته چیزی در مورد ترمپ ثابت کرده باشد این است که می‌تواند دست به هر کاری بزند.

کنفرانس مطبوعاتی درهم‌برهم ترمپ اوایل صبح روز چهارشنبه در کاخ سفید حتا برای برخی از نزدیک‌ترین متحدان وی عصبانی‌کننده بود. در آن نمایش یک خودکامه بی‌ثبات با تمام توان خود سعی داشت از طریق برنامه زنده تلویزیون یکی از قدیمی‌ترین نظام‌های دموکراتیک را تضعیف کند. او گفت: «این تقلب در حق مردم امریکا است… این برای کشور ما شرم‌ است.» او بدون هیچ مدرکی گفت: «از نظر من ما [این انتخابات را] قبلا برده‌ایم.» ترمپ مثل همیشه از سر خودخواهی و برای حفظ قدرتش، حاضر بود منافع و ثبات کشور را به خطر بیندازد. عصر پنج‌شنبه، ترمپ این نمایش بدنهاد و رقت‌انگیز را تکرار کرد؛ او به اتاق مطبوعات کاخ سفید رفت و دوباره بدون مدرک ادعا کرد که «یک نظام فاسد» در حق او «خیانت» می‌کند. درحالی‌که شمارش آرا همچنان جریان داشت، ترمپ از روی متنی از قبل آماده‌شده گفت که آرای وی «کم شده می‌رود.» او یک نظریه توطئه بی‌اساس را در مورد مقامات «ناشایسته» انتخابات ایالات متحده به زبان آورد، گفت که لوله رأی ترکیده و مقامات انتخاباتی ناظران وی را نگذاشته‌اند از شمارش آرا نظارت کنند. سخنان او هم‌زمان تلخ و به هم ریخته بود. صدای او حکایت از شکست داشت. خطرناک‌تر از این سخنان، توسط یک رییس‌جمهور امریکا رانده نشده است. و باید دید که سرانجام رهبری حزب جمهوری‌خواه او را به حال خودش رها می‌کند یا خیر.

وظایفی که بایدن پیش‌رو دارد بدون کدام بزرگ‌نمایی عظیم است. اگر بایدن از چالش‌های حقوقی و لفاظی که ترمپ در روزها و هفته‌های آینده برایش خلق می‌کند، سالم عبور کند، دوره‌ی ریاست‌جمهوری بایدن در کشوری عمیقا دوقطبی، آغاز می‌شود. کشوری که چندپارچه‌تر و قبیله‌ای‌تر از آنی است که نظرسنجی‌ها پیش‌بینی کرده‌ است. ایالات متحده اکنون کشوری است که در آن یک نیمه نمی‌تواند نیمه‌ی دیگر را کامل درک کنند. بایدن با کشوری روبرو است که از یک همه‌گیری رو به وخامت، اقتصاد فلج، بی‌عدالتی نژادی و بحران اقلیمی رنج می‌برد. بحران‌هایی که میلیون‌ها نفر از پذیرفتن آن خودداری می‌کنند.

بسیاری از هواداران بایدن امیدوار بودند که با اکثریت آرا پیروز شوند. در پایان اما با توجه به این‌که تفاوت آرای دو نامزد در بسیاری از ایالت‌ها ناچیز بود، بایدن از همین که ترمپ را کنار زده باید راضی باشد. او در میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا از هیلاری کیلنتون در سال 2016 بهتر عمل کرد و زمین بازی را به آریزونا و جورجیا گسترش داد، جایی که دموکرات‌ها سال‌ها در آن دست و پا زده بودند. نظرسنجی‌ها که دوباره مانند سال 2016 حمایت از ترمپ را دست کم گرفته بودند، همه غلط ثابت شدند؛ پیش‌بینی «موج آبی» که دولت ترمپ و خاطره چهار سال ریاست‌جمهوری او را با خودش می‌شوید و می‌برد، یک خیال از آب درآمد. با این‌حال پایان ریاست‌جمهوری ترمپ، از هر نظر، یک لحظه قابل‌توجه در تاریخ معاصر امریکاست. چهار سال ریاست‌جمهوری ترمپ پیامدهای ناگوار داشته است. شکی نیست که چهار سال دیگر خسارت‌ها را بی‌اندازه افزایش می‌داد.

ترمپ طی دوره ریاست‌جمهوری خود آشکارا علیه نهادهای دموکراتیک جنگید و سیاست بی‌رحمی، تعصب و تفرقه آشکار را در پیش گرفت. او ریاست‌جمهوری را به صحنه اتهام‌زنی و ابراز خودبینی تبدیل کرد. اما آنچه که سرانجام او را در معرض شکست قرار داد، کوتاهی‌ها و سوءمدیریت دولت در مقابله با همه‌گیری کووید19 در ایالات متحده بود که تاکنون جان نزدیک به یک-چهارم یک میلیون امریکایی را گرفته است. به گفته کارشناسان او با خوارداشت علم و تخصص پزشکی و خودداری از روی‌دست‌گرفتن ابتدایی‌ترین اقدامات پیش‌گیرانه علیه شیوع این ویروس، مسئول مرگ بی‌مورد ده‌ها هزار نفر است. مهم‌ترین نشانه بی‌پروایی و بی‌توجهی ترمپ مراسمی بود که در رز گاردن کاخ سفید برای اعلام نامزدی ایمی کنی برت برای دیوان عالی برگزار شد و چند روز بعد معلوم شد که این مراسم که عمده‌ی شرکت‌کنندگان آن بدون ماسک بودند و حاضران در ردیف‌های کاملا چسبیده به هم نشسته بودند، در واقع یک «مراسم ابرناقل» ویروس بوده است.

همه‌گیری کووید19 تفاوت‌های شخصیتی دو نامزد را نیز برجسته کرد. ماه‌ها پس از شروع همه‌گیری در ایالات متحده، ترمپ نشان نداد که نگران است. حس هم‌نوعی در قاموس واژگان احساسی وی وجود ندارد. او در گردهمایی‌های خود یا پرحرفی می‌کرد یا بی‌تفاوتی از خود نشان می‌داد. او مایل نبود که شدت همه‌گیری را به صورت انسانی تصدیق کند. او درحالی‌که شمار کشته‌های کووید19 بیشتر و بیشتر می‌شد و زنگ موج جدیدی از موارد ابتلا به این بیماری در صدها شهر و محله‌ی امریکا به صدا درآمد، بارها اعلام کرد که «ما دور خود را کامل می‌کنیم.» ترمپ وقتی خودش به کرونا مبتلا شد، برای لحظه‌ای زودگذر، وانمود کرد که با افرادی که مرده‌اند، بیمارند یا از ویروس می‌ترسند، ذره‌ای هم‌دردی را تجربه می‌کند. این لحظه هم خیلی زود گذشت.

برای بایدن، از دست‌دادن و بهبودیافتن از آن، خود شرایط زندگی است. او در نوجوانی دختر و همسر اولش را در تصادف موتر از دست داد. اخیرا پسر بزرگش بر اثر سرطان مغز جان داد. او مردی دارای نقایص واضح است ــ از جمله تصامیم سیاسی قابل‌تأسف وی در دوره‌ی طولانی کاری‌اش در سنا و سبک سخنرانی‌اش که اغلب به پرگویی مبهم می‌ماند ــ اما در زندگی عمومی خود به ندرت موفق به نشان‌دادن هم‌دلی باکیفیت نمی‌شود. این ویژگی او ممکن است به اندازه پیشنهادات سیاسی‌اش برای جذابیت او نزد رأی‌دهندگان ضروری بوده باشد.

ترمپ هرگز نمی‌تواند خودش را متقاعد کند که وعده‌ی انتقال منظم قدرت به امریکا دهد. او بدون هیچ شکی دیگران را سرزنش می‌کند، برای ناکامی‌اش دلایل توطئه‌آمیز جعل می‌کند و با توجه به سابقه‌اش، دوره خود را با دوره آبراهام لینکلن مقایسه می‌کند. دشوار است که تصور کنیم ترمپ در مراسم تحلیف بایدن ظاهر شود و حتا یک ذره متانت در رفتار خود نشان دهد. او به خوبی می‌داند چه چیزی منتظرش است و تحمل آن‌را ندارد. جو و جیل بایدن به کاخ سفید نقل مکان می‌کنند و او به مارالاگو عقب‌نشینی می‌کند؛ جایی که باید سال‌های آینده را صرف دفاع از خودش در برابر طلب‌کاران، دادستان‌ها، سرویس درآمد داخلی امریکا و قضاوت تاریخ کند. ترمپ ممکن است دست به ایجاد یک پروژه‌ی رسانه‌ای جدید بزند. او حتا ممکن است برای انتخابات 2024 برنامه‌ریزی کند. قانون اساسی این اجازه را می‌دهد.

اما حتا اگر کار ترمپ در سیاست مبتنی بر انتخابات به پایان رسیده باشد، ترمپیسم به نوعی ادامه خواهد یافت. در سال 2016، او به بی‌صداقتی دستگاه جمهوری‌خواهان با خودش پی برد و خیلی زود نامزدهای پیش‌تاز حزب مانند جب بوش و مارکو روبیو را از سر راه خود برداشت. او به‌عنوان رییس‌جمهور حزب جمهوری‌خواه را از آن خود کرد، مخالفان پیشین خود را تحت فرمان خود درآورد و هرکسی را که اقتدار، قضاوت یا عقل او را زیر سوال برد، از حزب تبعید کرد. رهبری جمهوری‌خواهان به صراحت نشان دادند که مایلند تا زمانی که به آنچه می‌خواهند دست یابند، مسخره‌بازار ترمپ و سوءاستفاده‌های وی را نادیده بگیرند. جذابیت او برای جمهوری‌خواهان کنگره تقریبا به همان اندازه ترس‌آور بود که برای رأی‌دهندگان بایدن. ترمپ انتخابات را از دست داده است اما به سختی می‌توان انتخابات ایالات متحده را رد ترمپ توصیف کرد. ده‌ها میلیون امریکایی یا لیبرالیسم کاذب و سیاست کینه و تعصب‌آمیز او را تأیید کردند یا دست‌کم مایل بودند به دلیلی از دلایل از آن دفاع کنند. این‌که آینده‌ی ترمپیسم به کجا می‌کشد، سوالیست که پاسخ آن‌را زمان خواهد داد.

چشم‌انداز ریاست‌جمهوری بایدن نیز چنین است. بایدن در ابتدا کارزارش را لق و لرزان آغاز کرد، وعده‌ی اصلاحات داد و گفت که مایل به اصلاحاتی از قبیل گسترش قانون مراقبت مقرون به صرفه است و ایالات متحده را به پیمان‌های بین‌المللی مانند توافق برجام با ایران و پیمان پاریس باز می‌گرداند. اما بایدن برخلاف رقیب خود برنی سندرز، هرگز از «انقلاب» یا «جنبش» برای توصیف اهداف خود استفاده نکرد. او که بیش از چهل سال را در واشنگتن گذرانده، با این امید وارد رقابت شد که بتواند نامزدی برای ترمیم امریکا، سازش امریکا و اطمینان امریکا باشد؛ بازگشت به نوعی وضعیت «عادی‌» غیرقابل‌تعریف.

بایدن در مناظره‌ها و رقابت‌های مقدماتی انتخابات 2020 ایالات متحده، تلوتلوخوران پیش رفت. مخالفان وی بر سابقه ناصاف، اشتباهات لفظی و سن او انگشت گذاشتند. مبارزات انتخاباتی اولیه او به هوادارانش اعتماد به نفس نمی‌داد. صاحب‌نظران یادآوری کردند که او چگونه در سال 2008 یک درصد از آرای انجمن‌های حزبی آیووا را کسب کرد و خیلی زود کنار کشید. صاحب‌نظران می‌پرسیدند که آیا در سال 2020 نیز همین اتفاق خواهد افتاد؟ خطرات عمل‌کرد وی در جلسات استماعیه کلارنس توماس و دیگر موارد قضاوت غلط وی، دامن نامزدی‌اش را گرفت. تلاش او خسته و وامانده، بدون هدف مشخص به نظر می‌رسید.

اما پس از رقابت در آیووا، نیوهمپشایر و نوادا، بایدن دوام آورد و همین خودش‌بودن و عادی‌بودنش جذاب واقع شد. پیام او تا حدی این بود که معاون رییس‌جمهور باراک اوباما بوده و بیشترین شانس را برای شکست‌دادن ترمپ دارد. او در کارولینای جنوبی به لطف حمایت جیمز کلیبرن، میراثش از بودن در دولت اوباما و حمایت قوی رأی‌دهندگان سیاه‌پوست، در انتخابات مقدماتی پیروز شد. از این‌جا به بعد کارزار انتخاباتی وی زنده گشت. همچنان‌که بایدن و سندرز بحث خود را ادامه دادند، این حس شکل گرفت که در میان همه‌ی مدعیان ریاست‌جمهوری از حزب دموکرات یک اولویت اساسی وجود دارد و آن اولویت جلوگیری از دوره دوم ریاست‌جمهوری ترمپ است.

در هشت اپریل، سندرز پس از متحمل‌شدن شکست‌های اولیه مبارزات انتخاباتی خود را به حالت تعلیق درآورد. سندرز بایدن را «مردی شایسته» خواند و اظهار داشت که او در بحث ایدئولوژیک پیرامون تغییر اقلیم، حداقل دست‌مزد و بسیاری مسائل دیگر پیروز شده است. و از جهاتی حق با او بود. او نتوانسته بود بایدن را به مسیر سوسیالیسم دموکرات بیاورد اما دست‌کم او را در جهت بلندپروازی بیشتر سوق داده بود. بایدن که مبارزه‌اش را به‌عنوان پابندترین نامزد حزب دموکرات به اصول این حزب آغاز کرد، اکنون به نظر می‌رسید که درک کرده بود که بازگرداندن ویژگی‌های دوران اوباما به ایالات متحده کافی نیست.

انتخاب بایدن فرصتی برای ارزیابی است. اگر ترمپ و بی‌پروایی ترمپ برای چهار سال دیگر ادامه می‌یافت، فاجعه بهداشت عمومی تشدید می‌شد؛ زمان مقابله با فاجعه اقلیمی که از هم‌اکنون دامن‌گیر ماست بیشتر از پیش به هدر می‌رفت؛ ترمپ که تمامیت‌خواهی‌اش باعث می‌شود خودش را با مشاورانه احاطه کند که غیر از اجرای خواسته و فرمان وی کار دیگری نمی‌کنند، جسورتر می‌شد؛ و اگر ترمپ چهار سال دیگر می‌بود، مطبوعات و سرانجام خودِ حقیقت بیشتر مورد حمله قرار می‌گرفت.

در جریان مبارزات انتخاباتی سال 2016 و بعد از آن، اوباما در کل از سنت احتیاط پسا ریاست‌جمهوری در ایالات متحده پیروی می‌کرد، اما او از بدترین حالت ترس داشت و همیشه نمی‌توانست این ترس خود را مهار کند. او باری به تیم کین، معاون هیلاری کلینتون گفت که «تیم، به یاد داشته باش که اکنون زمان بهترین‌بودن نیست. شما باید یک فاشیست را از کاخ سفید دور نگه دارید.»

جو بایدن به همان اندازه که عضو حزب دموکرات است، حامی دموکراسی نیز است. پس از چهار سال می‌توان پایان یک کارناوال مخرب را در واشنگتن دی‌سی مشاهده کرد. ترمپ به‌عنوان رییس‌جمهور هرگز به نظر نمی‌رسید که متوجه خسارت سیاسی و معنوی باشد که به کشورش وارد می‌کند. اهمیتی هم نمی‌داد. برای او، ریاست‌جمهوری ایالات متحده نمایشی بود که در آن ستاره خودش بود و بقیه همه باید تماشاچی می‌بودند. ریاست‌جمهوری امریکا برای او عمارتی بزرگ، کاروانی از محافظان موتورسوار، یک هواپیمای خارق‌العاده، فرصت‌های بی‌حدوحصر تجاری و از همه‌ بهتر، توجه 24 ساعته رسانه‌ها همراه آورد. ترمپ در اواخر کارزار انتخاباتی‌اش در یک گردهمایی در پنسیلوانیا، نگاهی به هجده‌چرخی که در همان نزدیکی پارک شده بود، انداخت و با پوزخندی گفت: «شما فکر می‌کنید که امکان دارد من روی یکی از آن‌ها بپرم و بروم؟ خب من دوست دارم از این جهنم بزنم بیرون. از این جهنم خلاص شوم. چه یک زندگی خوبی داشتم. زندگی من عالی بود.»

و این‌گونه همه‌چیز ریاست‌جمهوری ترمپ، تا آخر درباره ترمپ و برای ترمپ بود.