صلح در دین مبین اسلام از جایگاه والای برخوردار است؛ زیرا به وسیله آن آشتی و سازش به میان آمده، اختلافات و کشمکشهای مادی و اجتماعی افراد و اقشار مختلف جامعه از بین میرود و محبت و برادری جایگزین آن مگردد، زمانی که میان دو نفر یا دو گروه، صلح و آشتی برقرار میشود، خصومت و دشمنی میان آنها ریشه کن می گردد و هر دو طرف منازعه از هم راضی می گردند و بدین ترتیب اخلاق اجتماعی بر جامعه حاکم میشود، که تمام افراد جامعه اعم از طرفین منازعه و کسانی که در منازعه دخیل هم نیستند به صورت عادی و نرمال زندگی خود را سر از نو آغاز نموده و به دور از تشویش جنگ و خشونت در یک فضای سالم و آرام به زندگی روزمره خود ادامه میدهند.
بنابراین برقراری صلح و سازش، از مهم ترین انگیزه ها و مصلحت های شرعی است که اخوت و برادری اسلامی را در میان ساکنین باهم برادر و اتباع یک کشور و طرفین منازعه، محقق میسازد و شریعت مقدس اسلام نیز بدان تأکید نموده است، خداوند عزوجل می فرماید: { انما المومنون إخوۀّ فأصلحوا بین أخویکم } ترجمه:( فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید) منظور از این برادری همان برادری و اخوتی است که گاه براثر اختلافاتی که میان مسلمانان رخ میدهد، منجر به منازعه و کشمکشهای ذات البینی شده و باعث میگردد تا آن برادری و صمیمیت از میانشان رخت بربندد.
و این روایت است از ماجرای تاریخی اسلام جهت مصالح امت اسلامی: ( باری به حسن بن علی (رض) گفته شد: ای حسن! مردم میگویند: تو دوست داری به خلافت برسی؟ حسن بن علی رض فرمود: مهتران عرب تحت فرمان و در اختیارم بودند و اگر به آنها دستور جنگ میدادم، در کنار من می جنگیدند و اگر صلح میکردم، آنها نیز صلح مینمودند، اما من با وجود آنکه چنین موقعیتی داشتم، تنها برای رضای خداوند عزوجل از خلافت کناره گیری نمودم.
آن بزرگوار، پس از کناره گیری از خلافت، در خطبه های دیگر خود چنین فرمود: اگر خلافت، واقعاً حق من است، پس من حقم را به معاویه (رض) واگذار نمودم و از این کار قصدی جز رعایت مصالح امت اسلامی نداشتم).
بدین ترتیب انتظار ثواب و اجر و پاداش بزرگ از خداوند عزوجل و جلب رضایت او تعالی و علاقه وافر به برقراری صلح وآشتی میان مسلمانان، و همچنین ترجیح دادن نعمتهای جاویدان الهی بر نعمتهای زودگذر دنیوی، ازعوامل، انگیزه ها و فرصت های شرعی است، که حسن بن علی (رض) را به صلح با معاویه (رض) واداشت.
بناً اگر طرفین منازعه کشو، به صلح باور دارند و به گفته های شان صادق اند و در تصمیم خویش مستقل می باشند، این ماجرای تاریخی اسلام را نصب العین خویش قرار داده، بدان عمل نموده و به این منازعه طولانی (جنگ 40 ساله) و بی هدف و بی فایده که ضررش را مردم افغانستان می بینند، نقطه پایان بگذارند، در غیر آن هر طرف که صلح نمی خواهد و یا در پیشبرد این پروسه ملی صادق نیست؛ از چند حالت بیرون نمی باشد: یا وی عقیده راسخ به خدا و ثواب ورضای اوتعالی ندارد؛ یا اینکه اصلاً علاقه ای به برقراری صلح و آشتی در میان مسلمانان کشور ندارد؛ و یا اینکه قصد ونیتی به رعایت مصالح و منافع علیای این کشور اسلامی و این مردم مسلمان را ندارند.
در اخیر از طرفین درگیر منازعه و هیات مذاکره کننده طالبان و دولت جمهوری اسلامی افغانستان خواسته میشود که جهت صمیمیت و اطمینان بیشتر از جانب مقابل در هنگام شروع مذاکرات بین الافغانی از استعمال الفاظ و کلمات تخریش کننده و تحریک آمیز در در اعلامیه های رسمی و ابراز نظرهای شان بخاطر بهبود پروسه صلح جداً پرهیز نمایند، و جهت تامین صلح در کشور منافع ملی را بر منافع شخصی و گروهی شان ترجیح داده و مذاکرات بین الافغانی را هرچه عاجل تر آغاز و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند. و ضمناً جهت تقویه پروسه صلح و اعتماد سازی میان طرفین یک آتش بس جامع سراسری را اعلام نمایند.