- 4 کاله دمخه (21/09/2020)
- محمد هاشم قیام
- 1136
جنگ در کندز یک حقیقت تلخ را ثابت کرد و آن اینکه هر روزی که از جنگ در افغانستان می گذرد، از مردم این کشور قربانی می گیرد. شهر کندز مرکز ولایت شمال شرقی کندز به مدت کوتاهی شاهد درگیری و دست به دست شدن بین نیروهای مربوط به گروه طالبان و نیروهای دولتی شد.
مدت سه روز نیروهای طالبان این شهر را تحت تصرف خویش قرار دادند و سپس نیروهای دولتی این شهر را دوباره باز پس گرفتند. اما با آمارها و گزارشها که در مورد حوادث و وقایع صورت گرفته در این شهر به نشر می رسد، ثابت می گردد که هزینه جنگ در افغانستان بسیار سنگین است و متاسفانه این هزینه نیز بر مردم افغانستان تحمیل می گردد. کشته شدن، زخمی شدن، گرفتاری در ترس و وحشت و نا امیدی، زندگی کردن در نگرانی مقابل بودن با دزدی و چپاول، هتک ناموسی از جمله سنگین ترین و غیر قابل جبران ترین موارد و مصادیق هزینه های جنگ می باشد که از سال های سال به این سو است که بر مردم افغانستان تحمیل گردیده است.
جنگ هم اکنون به بخشی جدایی ناپذیر از سرنوشت جامعه سیاسی افغانستان بدل شده است.
واقعیت تلخ و در عین زمان غیر قابل انکار این است که جنگ جنگ است و طعم آن نیز در هر صورت تلخ است و دستاورد آن نیز تلفات و خسارات و از بین رفتن آمال و آرزوها می باشد. جنگ چهارده ساله ای که بعد از تغییر نظام سیاسی در افغانستان ادامه یافته است به همان پیمانه تلخ و خانمان سوز است که در گذشته نیز بوده است.
به نظر می رسد باید از سوی دولت افغانستان به گونه ای پلان گذاری شود که از مسوولیت جهانی برای صلح در جهت استقرار صلح در افغانستان استفاده صورت گیرد. یکی از مسوولیت های اصلی سازمان ملل متحد تامین صلح جهانی است. صلح در افغانستان نیز بخشی از صلح در جهان باید به حساب بیاید و باید از سوی دولت افغانستان سازمان ملل متحد و سایر سازمان های منطقه ای و بین المللی که برای صلح کار می کنند، وادار شوند که به برنامه استقرار صلح و ختم جنگ در افغانستان کمک کنند و به سازمان های استخباراتی منطقه ای که جنگ را در افغانستان کشاله دار کرده اند نیز فشار بیاورند که این جنگ به پایان برسد.
اگرچه در تحلیل ها و بررسی ها و تبصره ها همه بر این تاکید دارند که این جنگ از طرف سازمان های استخباراتی فعال در بیرون از مرزهای افغانستان و مرتبط با منافع دولت های بیگانه به افغان ها و مردم افغانستان تحمیل گردیده است. اما به نظر می رسد که این توجیه هرگز نمی تواند قابل اعتبار باشد.
زیرا حتی اگر قبول کنیم که جنگ افغانستان از بیرون از مرزهای افغانستان کلید می خورد و نیروهای درگیر در این جنگ به صورت نیابتی برای تامین منافع سازمان های استخباراتی خارجی در افغانستان در تقابل قرار گرفته اند، باز هم مسوولیت های موجود از بین نمی رود. زیرا همین که در این جنگ اگر افغان ها نقش نیابتی را نیز داشته باشند، به این معنا است که در قبال تحمیل خسارات و تلفاتی که بر این جامعه و مردم این سرزمین تحمیل می گردد، مسوولیت شخصی قابل تحقق می باشد.
از این رو باید با بکار گیری ابزارهای موثر به شمول ابزارهای تبلیغاتی از طریق رسانه ها و به خصوص از طریق امکانات تبلیغاتی دینی مانند مساجد کوشش شود تا در راستای عدم توجیه پذیری جنگ تلاش صورت گیرد و برای کسانی که به نحوی در این جنگ درگیر می باشند، این مفکوره القا شود که این جنگ باعث می شود که مردم صدمه ببیند و هیچ نفعی در این جنگ وجود ندارد.
به ویژه اینکه دیده می شود که آتش خاموشی این جنگ در دستان رهبران طالبان قرار دارد و رهبران طالبان اگر بخواهند می توانند بر داستان ناتمام و دوام دار و سریال مانند شعله ور بودن جنگ در افغانستان نقطه پایان بگذارند، باید به هر نحو ممکن تحت تاثیر قرار گیرند. به نظر می رسد که راه های تبلیغاتی که بر ساز و کارهای دینی مانند مساجد و تکیه خانه های عمومی مبتنی باشد یکی از ابزارهایی است که می تواند باعث تحت تاثیر قرار گرفتن طالبان و رهبران این گروه شود.
به نظر می رسد که بایستی روی روند مذاکرات صلح و روی برنامه هایی که از سوی دست اندرکاران اجرا کننده و پیش برنده مذاکرات صلح به اجرا گذارده می شود نیز باید دقت نظر صورت گیرد و میکانیزمی روی دست گرفته شود که به عملی سازی صلح و گذاردن نقطه پایان به جنگ در کشور منجر و منتهی گردد. با اینکه از سوی دولت افغانستان هم در دوره ریاست جمهوری آقای کرزی و هم در دوره ریاست جمهوری آقای غنی بر انجام و ادامه مذاکرات صلح تاکید و تصریح صورت گرفته است، اما در عمل این مذاکرات نتوانسته است که منجر و منتهی به ختم جنگ و درگیری و کشتار در افغانستان گردد.
هم اکنون دیده می شود که جنگ در افغانستان عملا جریان دارد و مردم این سرزمین به بهانه های مختلف کشته می شوند و به قتل می رسند. این وضعیت باعث گردیده است که طعم زندگی برای مردم افغانستان تلخ گردد.
سرخط ورځپاڼه